کاری از: سید محسن هاشمی

 sayyedmohsenhashemy@gmail.com

آرمان‌شهر هرچند واژه‌ای جدید در ادبیات ایرانی است، اما مفهوم آن در اندیشه سیاسی و اجتماعی و ادبیات آنان و حتی غیر ایرانیان جایگاهی بس کهن دارد. هر قوم و آیینی برای خویش آرمان‌شهرهایی دارد که بررسی آن می‌تواند به کشف یکسری ویژگی‌های مشترک بینجامد. اشتراکی که بر اساس آن همه انسان‌ها به دنبال جامعه آرمانی بوده‌اند تا نداشته‌ها و آرزو داشته‌های خود را در آنجا بیابند و حتی از آن برای اعتراض به وضع موجود استفاده کنند. منابع دین زرتشتی به‌عنوان کیش ایرانیان باستان فراوان دارد آثاری از آرمان‌شهر که در آن انسان‌ها در صفا و شادی در طبیعت و در میان نعمت‌های بی‌شمار آن زندگی می‌کنند و عمری جاودانه دارند.

حجت‌الله اصیل دست به قلم شده و اندیشه آرمان‌شهری در ایران را در کتاب آرمان‌شهر در اندیشه ایرانی به بررسی گذاشته است. در اینجا به بررسی ویراست دوم این کتاب می‌پردازیم. این ویراست در مقایسه با ویراست قبل، دامنه بحث کتاب پیرامون آرمان‌شهری را تا ایران معاصر پیش کشیده که شامل دو پیشگفتار و هفت فصل در 237 صفحه می‌باشد که توسط نشر نی چاپ شده است.

 فصل اول کتاب به کلیات آرمان‌شهری و ویژگی‌های آن، فصل دوم آرمان‌شهر در ایران باستان نام‌گذاری شده که خود شامل دو بخش دوران اساطیری و دوران تاریخی می‌باشد. آرمان‌شهر در منابع شیعه به‌عنوان فصل سوم، که در آن به اندیشه آرمانی تشیع پرداخته شده است. در فصل بعد کهن الگو به‌عنوان تیتر انتخاب شده که در آن شاهد بررسی چند آرمان‌شهر و ویژگی‌های آن‌ها هستیم. بهشت شداد، شارستان زرین و بستان اولیا موضوعات بررسی شده در فصل پنجم کتاب است که بهشت این جهانی نام‌گذاری شده است. فصل ششم آرمان‌شهر در قلمرو حکومت است که در آن اندیشه‌های فارابی، ابن‌سینا و خواجه‌نصیرالدین طوسی آمده است. و در فصل هفتم به مطالب اضافه شده در ویراست دوم با عنوان اندیشه آرمان‌شهری در ایران معاصر با مطالبی از روشنفکران و ادیبان معاصر روبرو می‌شویم.

            در ادامه به بررسی محتوایی این کتاب در قالب تعریف واژه آرمان‌شهرها و ویژگی‌های آن، آرمان‌شهر در ایران باستان، آرمان‌شهر در منابع شیعی، آرمان‌شهر در ایران معاصر خواهیم پرداخت و درنهایت نیز یک جمع‌بندی نقادانه از کتاب خواهیم کرد.

آرمان‌شهر و ویژگی‌های آن

آرمان‌شهر واژه‌ای است که برای اولین بار داریوش آشوری و نادر افشار نادری آن را به‌جای کلمه یوتوپیا و در ترجمان کتابی به همین نام از تامس مور بکار بردند. به آرمان‌شهر ناکجا آباد، بهشت این جهانی و عصر زرین هم می‌گویند که البته این واژه‌ها دارای تفاوت مفهومی خاصی با یکدیگر می‌باشند.

آرمان‌شهر محلی است که در آنجا زندگانی مردم قرین رستگاری است. بیماری و پیر سالی در آن به چشم نمی‌خورد و همه‌چیز برای خیر بشر و زندگی راحت او فراهم است. در آرمان‌شهر انسان با همه سازمان‌ها و نهادهای که برای زندگی لازم است به‌صورت آرمانی سروکار داشته و زندگی ادامه و پویش دارد ولی در بهشت این جهانی، همواره مشیت پروردگار در بنیان‌گذاری و نگاهداشت آن مداخله دارد. باشندگان آن یا به پاداش عمل صالح یا به‌عنوان پیروان برگزیده یک دین در سایه لطف ایزدی در آن زندگی می‌کنند. در بهشت این جهانی آسایش و فراغت باشندگان کامل است. مردم بیمار نمی‌شوند، رنج و پیری نمی‌شناسند، عمرشان دراز، و گاهی نیز جاودانه می‌زیند و زندگی‌شان غرق در نعمت و شادمانی است. چنانچه پهلوان نامه گیل گمش به‌عنوان کهن‌ترین افسانه درباره بهشت این جهانی چنین است.

عصر زرین به‌عنوان یکی دیگر از واژگان هم معنا با آرمان‌شهر دارای تفاوت‌هایی با دیگر واژگان است. اصطلاح عصر زرین برگرفته از هزیود شاعر یونانی سده هشتم پیش از میلاد است که برای جهان 5 عصر زرین، سیمین، مفرغ، قهرمانی و آهن قائل بود و عصر زرین را عصر فرمانروایی خدایان ارشد می‌داند که بشر در پاکی و مصون از رنجوری می‌زیسته است. بعد از این عصر کم‌کم از پاکی انسان کاسته می‌شود تا اینکه خودخواهی به سراغ او می‌آید. عصر زرین تا حدودی به واقعیت شبیه است و از حالت انتزاعی صرف خارج می‌شود. هر ملت و قومی برای خود عصر زرینی دارد که معمولاً در گذشته‌های دور و در زمان اوج قدرت یک کشور و یا عزت یک قوم بوده که هر ملتی به یاد آن و به فکر بازگشت دوباره به آن است. عصر زرین واقعی‌تر از آرمان‌شهر است و معمولاً روزگاری اتفاق افتاده بوده و بنا به دلایلی از بین رفته، و اکنون با ادبیات و خصوصیاتی غلوآمیز در اذهان زنده می‌گردد.

ویژگی‌های آرمان‌شهر

ویژگی‌های زیادی برای آرمان‌شهر وجود دارد که نویسنده 5 مورد از آن‌ها را از میان آرمان‌شهرهای بجا مانده از آثار گذشتگان یافته است:

1- تأثیرپذیری از اوضاع و احوال اجتماعی: معمولاً آرمان‌شهرها واکنشی نسبت به ناروایی‌ها و ناکارآمدی محیط زندگی پدیدآورنده می‌باشد. این امر از یک سو، و پیش زمینه‌های ذهنی یک نویسنده از سوی دیگر، باعث شده تا اوضاع و احوال اجتماعی عصر نویسنده و بانی اندیشه آرمان‌شهری در آرمان‌شهر به‌وضوح دیده شود. هر فرد خواسته‌های خود و مردم روزگارش را به‌صورت یکجا و عالی آن، در جایی قابل تحقق می‌بیند و مکانی را به مردم نشان می‌دهد که آن‌ها نیز با یادآوری آن محیط خیالی، به عدم اجابت نیازهایشان در جامعه واکنش نشان می‌دهند.

2- انزوا: تقریباً تمامی آرمان‌شهرها منزوی از دیگر نقاط دنیا هستند تا تأثیری از جانب دیگر شهرها به آن‌ها وارد نشود و محیط زندگی آن‌ها را تحت تأثیر هنجارها و ارزش‌های غیر قرار نگیرد. یوتوپیای تامس مور در جزیره‌ای دور افتاده در فراسوی خط استوا واقع است و بیگانگان را یارای تاختن به آنجا و درآمیختن با مردمش نیست. آرمان‌شهرهای شیعی نیز همین‌گونه و در دل آب‌های خروشان و در جزایر دور افتاده از دیگر نقاط جهان قرار دارند که هیچ‌کس یارای ورود به آنجا را ندارد.

3- ایستایی: اگر پایان تاریخ را رسیدن به کمال و رستگاری انسان بدانیم باید آرمان‌شهرها را پایان تاریخ دانست زیرا در آنجا انسان به اوج رستگاری و کمال می‌رسد که دیگر بعد از آن مرحله‌ای نیست.

4- برابری: برابری از ملزومات مهم آرمان‌شهرها می‌باشد و انسان‌ها در آن همه باهم از موهبت‌های طبیعی گرفته تا دست ساخته‌های خود مانند ارتفاع منازلشان برابر هستند. البته نباید از تأثیر اوضاع جامعه و زاویه دید آفریننده آرمان‌شهر در میزان برابری چشم پوشید. مثلاً در آرمان‌شهرهای ایرانی خصوصاً از دید فارابی و ابن‌سینا برابری در بودن فرصت و شرایط پیشرفت وجود دارد، اما از برابر بودن همه افراد خبری نیست. زیرا طبیعت نظم و سلسله مراتبی دارد که باید آن‌ها را رعایت کرد.

5-هماهنگی: در آرمان‌شهرها هماهنگی کاملی میان همه افراد و اعمال آن‌ها وجود دارد و دولت یا جامعه مرتب بر اعمال شهروندان نظارت می‌کند تا هماهنگی از بین نرود. در اهمیت هماهنگی باید گفت که: در آرمان‌شهر، تأکید بر هماهنگی حتی بر اندیشه برابری پیشی می‌گیرد. شهر آرمانی شهر نظم و هماهنگی است، هر کار و رفتاری طبق قانون و سنت باید هماهنگ و همانند با همه شهروندان صورت گیرد. طراحان آرمان‌شهر برای کسانی که این هماهنگی را به هم بزنند مجازات‌هایی نیز اندیشیده‌اند. برای مثال فارابی و ابن‌سینا آن‌ها را نوابت می‌دانند که باید از جامعه طرد گردند چون جای آن‌ها در آرمان‌شهر نیست.

عصر زرین به‌عنوان یکی دیگر از واژگان هم معنا با آرمان‌شهر دارای تفاوت‌هایی با دیگر واژگان است. اصطلاح عصر زرین برگرفته از هزیود شاعر یونانی سده هشتم پیش از میلاد است که برای جهان 5 عصر زرین، سیمین، مفرغ، قهرمانی و آهن قائل بود و عصر زرین را عصر فرمانروایی خدایان ارشد می‌داند که بشر در پاکی و مصون از رنجوری می‌زیسته است. بعد از این عصر کم‌کم از پاکی انسان کاسته می‌شود تا اینکه خودخواهی به سراغ او می‌آید.

آرمان‌شهر در ایران باستان

            نویسنده کتاب بنا به‌عنوان و موضوع اثر خویش بخش قابل توجهی را به معرفی و بررسی آرمان‌شهرهای ایرانی در معنای گسترده خود و در دو دسته پرداخته است. تقسیم‌بندی نویسنده بر اساس دو دوره اساطیری و تاریخی است که پیرامون دسته نخست در متون دینی و اساطیری مربوط به ایران می‌توان به‌وفور به آرمان‌شهر برخورد شاید دلیل آن تأکید دین زردشت برای نیک و شاد کامه زیستن انسان‌هاست که آن‌ها را واداشته تا الگوهایی را برای بشر معرفی کنند، هرچند که این الگوها اسطوره‌ای و به دور از واقعیت باشد. در کتاب به 5 آرمان‌شهر اشاره شده است: عصر زرین جمشید و ورجمکرد که بر اساس خواست اهورامزدا، پادشاه ایران، جمشید ورجمکرد را می‌سازد و در آن از موجود زنده و گیاهان جفت و تخمی را در آن قرار می‌دهد و موجودات را که دیوان و آدمیان نیز در آن به چشم می‌خورند، در آن سکنی می‌دهد. در ورجمکرد از پریشانی، گرسنگی و تشنگی، پیری و مرگ، زاری و اشک، سرما و گرمی شدید خبری نبود.

کنگ دژ: نام شهری است که سیاوش آن را بر سر دیوان درست کرد و فرزندش کیخسرو آن را به زمین آورد و در آن استوار کرد سپس از تورانیان و ایرانیان با گوسفندان و ستورانشان در آن جای داد. در این شهر بسیار عظیم با باروهای بزرگ، رودهای هفتگانه قابل کشتیرانی وجود داشته و مردم در آن از نیکی برخوردار و از آفت در امان بوده‌اند.

کاخ کاووس: کاووس دومین شاه از دودمان کیانیان است که در کوه البرز برای خود هفت کاخ از زر، سیم، پولاد و بلور بنا می‌کند و دیوان را که قصد ویران کردن جهان داشته‌اند در آن به بند می‌کشد. کاخ کاووس زیبایی خیره کننده‌ای دارد که آدمیان در آن بر پیری و بیماری پیروز می‌شوند.

کاخ افراسیاب: افراسیاب هرچند به خدمت اهریمن در می‌آید و سزای آن را که از دست رفتن عمر جاودانه است، هم می‌دهد اما دارای کاخی مانند کاخ کاووس است، که در آن 4 رود جاری که در یک رود آب، در یکی شراب، در دیگری ماست و در آخری شیر روان بوده است. افسانه کاخ افراسیاب مانند کاخ کاووس و کنگ دژ از ورجمکرد الگو گرفته است.

موعودهای زردشتی: بر حسب منابع زردشتی پس از زردشت در هر هزار سال یک پیامبر ظهور می‌کند و دادگری و آبادانی را در جهان حکم‌فرما می‌کند. بعد از زردشت سه کودکی به دنیا می‌آیند که در دوره زعامت هرکدام آرمان‌شهری توسط آنان به وجود می‌آید که توسط سوشیانس به‌عنوان منجی آخر دائمی می‌گردد، جهان چون بهشت می‌شود که مردگان هم در آن زنده می‌شوند و دین مزدینسا را می‌پذیرند. شب به‌عنوان مظهر اهریمن پایان می‌پذیرد و روز جاودانه می‌شود و این چنین جهان پایان میابد و رستاخیز شروع می‌شود.

دوران تاریخی، دسته بعدی است که برخلاف آنچه در دوره اساطیری بیان شد، آرمان‌شهر این جهانی می‌گردند و توسط شاهانی که تاریخ از آن‌ها نامبرده و آثارشان موجود است، ایجاد می‌گردد. عصر زرین دو شاه بزرگ ایران، بهرام گور و انوشیروان نمونه‌هایی از این دوره تاریخی می‌باشد.

عصر زرین بهرام گور: نظامی گنجوی در کتاب بهرام نامه یا هفت‌پیکر به این عصر اشاره می‌کند. بهرام گور ابتدا پادشاهی عیاش و خوش‌گذران است. اما از خواب غفلت بیدار می‌شود و در قحطی شدیدی که در کشور روی می‌دهد مردم را با باز کردن درب انبارهای غله سیر می‌کند و هیچ گرسنه‌ای را فروگذار نمی‌کند. تا اینکه می‌شنود یک نفر براثر گرسنگی مرده است. او از این خبر ناراحت می‌شود و از خداوند پوزش می‌خواهد. خداوند هم به‌پاس پاکی او 4 سال مرگ و بیماری را از سرزمین ایران دور می‌کند و مردم در صفا و نعمت به خوشی زندگی می‌گذرانند.

عصر زرین انوشیروان: در میان شاهان ایران بیش از همه از انوشیروان به عادل و دادگری یاد شده و تعداد زیادی از شاعران و سیاست‌نامه نویسان پیرامون او مطلب نگاشته‌اند. کار اصلی و ابتدایی انوشیروان از بین بردن مزدک و یاران او بود. مزدکیان که به نظام طبقاتی معترض بودند دست به اغتشاش و هرج‌ومرج زده و اوضاع جامعه را پریشان کرده بودند اینان خواستار برابری و استفاده مساوی همه از نعمات کشور بودند. پس انوشیروان ابتدا امنیت و آرامش را به کشور برگرداند و دیگر به هیچ عنوان اجازه شکسته شدن نظام طبقاتی را نداد. انوشیروان نظام مالیاتی مستحکمی را بنا نهاد و از ظلم اخذ مالیات خودداری کرد. در عبور از روستاها در هنگام لشکرکشی اجازه ویران کردن مزارع را نداد و به عدالت میان مردم قضاوت نمود.

آرمان‌شهر در منابع اسلامی

در منابع اسلامی نیز از بهشت‌های این جهانی به‌وفور یاد شده است. شیعه به‌عنوان معتقدین به ظهور امام مهدی (ع) و برپایی عدل توسط ایشان در سرتاسر جهان جایگاه ویژه‌ای در مباحث پیرامون آرمان‌شهر دارد. آرمان‌شهری که روزگاری محقق خواهد شد و هیچ گریزی از آن نیست. در عصر کنونی نیز نام چند آرمان‌شهر بیان می‌گردد که هرچند همگانی نیست، اما نمونه‌ای از آرمان‌هایی است که روزگاری محقق خواهد شد. از آرمان‌شهرهایی بنام جزایر خضرا و شهر زاهره به‌عنوان محل سکونت فرزندان امام عصر (ع)، در روایات و کتب شیعی نام‌برده شده است. در دیگر منابع اسلامی مانند تفسیر ابوالفتح رازی نیز از آرمان‌شهری بنام بهشت شداد نام‌برده شده است. در تفسیر آیه‌های 6 و 7 سوره الفجر قرآن کریم به داستانی بر می‌خوریم که در آن فردی عرب به نام عبدالله بن قلابه در بیابان شهری را می‌یابد آرمانی که باروهای بلند دارد و در آن جواهرات و سنگ‌های قیمتی زیاد است.

جدا از این موارد، در آثار فلسفی نیز مدینه‌هایی فاضله وجود دارد که فیلسوفان مسلمان و عمدتاً شیعی همچون فارابی، ابن‌سینا و خواجه‌نصیرالدین به آن پرداخته‌اند و نویسنده به آن‌ها اشاراتی داشته است.

فارابی: این اندیشمند در عصری می‌زیست که نزاع‌های زیادی در سرزمین‌های اسلامی بپا شده بود و خلافت چنان ضعیف شده بود که فقط پیشوایی اهل سنت را به عهده داشت. فارابی در چنین اوضاع و احوالی با اقتباس از افلاطون مدینه فاضله‌ای را ترسیم کرد که هدف آن رسیدن به سعادت این و آن جهانی است. در رأس مدینه فاضله رهبری آرمانی با صفاتی مانند تندرستی، زیرکی، دوستدار داد و دادگری و دارای قدرت اراده قرار دارد که ضمن شناخت سعادت جامعه آن را بدان سوی پیش می‌برد. در مدینه فاضله او، مردم بر حسب سرشت و استعداد خویش در سطوح مختلف قرار می‌گیرند.

ابن‌سینا: ایشان نیز به بررسی و نظریه‌پردازی پیرامون آرمان‌شهر خود می‌پردازد و اتکا زیادی به نظریات افلاطون و فارابی دارد. آرمان‌شهر او که مدینه عادله نام‌گذاری شده بر عقل استوار است. ایشان همان طرح‌های فارابی را به‌گونه‌ای دیگر بیان می‌کند و فقط در انتخاب رئیس آرمان‌شهر صفاتی را بیان می‌کند که او را به تفکر شیعی در باب انتخاب امام بسیار نزدیک کرده است.

شیخ طوسی نیز همچون فارابی و ابن‌سینا به بیان مدینه فاضله خود می‌پردازد که بیشتر مشخصات جامعه آرمانی فارابی و ابن‌سینا را می‌توان در آن یافت.

آرمان‌شهر در ایران معاصر

اندیشه آرمان‌شهری در ایران معاصر پی گیری می‌شود و نویسندگان و شاعرانی با توجه به زمانه و تحت تأثیر آن به شاکله بندی آن می‌پردازند. طالبوف در کتاب مسالک المحسنین به بیان گزارش یک گروه علمی تخیلی می‌پردازد که در چکاد دماوند به دو منظره سیاهی و اهریمنی و نادانی و خرافات، و نور و آسایش و رستگاری و خردمندی بر می‌خورند. طالبوف جامعه اول را نماد جامعه سنتی می‌داند و جامعه دوم را جامعه پیشرفته و دانش و فناوری محور معرفی می‌کند. او آرزوی آرمان‌شهری با حکومت دموکراسی اجتماعی دارد. ایشان در طراحی آرمان‌شهرش تقلید زیادی از یوتوپیای تامس مور کرده است. صنعتی زاده کرمانی معاصر دیگری است که مجمع دیوانگان را نوشته و در آن به گروهی اشاره می‌کند که با کمک پیری روشن ضمیر از تیمارستان فرار کرده و آن پیر روح آن‌ها را با کاربرد علم مغناطیس و مایاتیزم به دو هزار سال بعد می‌برد که در آنجا مردم به‌واسطه پیشرفت تکنولوژی زندگی آرامی دارند و پاسدارانی بر فراز شهر مردم را در نظر می‌گیرند تا جرمی صورت نگیرد. مساوات، یکرنگی راستی و شادی در این شهر زیاد است.

 عده‌ای به دلیل تأثیر از شرق مانند لاهوتی به بهشتی سوسیالیستی می‌اندیشند و به شعر سرایی درباره آرمان‌شهرشان می‌پردازند. اما شاعرانی هم هستند که به‌منظور انتقاد از اوضاع زمانه و داشتن آرزوی کشوری آباد در شعر خود به وصف آرمان‌شهر خود پرداخته‌اند. شعر بهشت آرزو از شهریار، قطعه شعر گفتگو از مهدی اخوان ثالث، کسی که مثل هیچ‌کس نیست از فروغ، شهری پشت دریاها از سهراب سپهری و افق روشن از شاملو نمونه‌هایی از گرایش‌های آرمان‌شهری شاعران معاصر است.

نقد کتاب

 نویسنده با قلمی شیوا و توانمند به نگارش کتاب پرداخته و توانسته داستان‌های شیرین اما دارای واژگان دشوار را به زبان ساده بیان و نقل کند که هیچ نکته‌ای از قصه را ناقص نمی‌گذارد و خواننده را با تمام جوانب آن داستان‌ها و آرمان‌شهرها آشنا می‌کند. این مهارت نه در بیان داستان‌های ایران باستان بلکه در بیان توضیحات و شرح هر آرمان‌شهر هم دیده می‌شود.

نویسنده در مباحث مربوط به مخالفان آرمان‌شهری علاوه بر بورژوازی از مارکسیسم هم نام می‌برد. در میانه صفحه 36 این‌چنین آمده است: ” دومین مخالف اندیشه آرمان‌شهری مارکسیسم است نویسنده ابتدا به‌صراحت به مارکسیسم به‌عنوان مخالف آرمان‌شهر نام می‌برد. اما چند سطر بعد از این صراحت می‌کاهد و مارکسیسم را مخالف در راه انتخابی برای رسیدن به آرمان‌شهر می‌داند نه خود آن. بهتر بود که نویسنده از مارکسیسم به‌عنوان مخالف آرمان‌شهر نام نمی‌برد و اگر هم لازم می‌دید باید ابتدا به معرفی گرایش‌های درون آن می‌پرداخت تا اگر مخالفی برای آرمان‌شهری در یکی از گرایش‌ها یافت می‌شود به همه آن‌ها برچسب ضد آرمان‌گرایی زده نشود.

یکی از کارهای خوب نویسنده جداسازی مفهومی واژه‌های آرمان‌شهر، بهشت این جهانی و عصر زرین است. این کار می‌توانست بهتر هم صورت بگیرد زیرا در قسمت‌هایی از کتاب ویژگی‌هایی برای هرکدام آورده که در مثال‌ها و یا دیگر مطالب خلاف آن هم آمده است. بهتر بود که نویسنده ضمن جدا کردن آرمان‌شهر، بهشت این جهانی و عصر زرین از یکدیگر، هر واژه را هم می‌شکافت. البته می‌توان گفت که این تناقض‌گویی به علت تناقض در آرمان‌شهرهای روایت شده است که این دلیل پذیرفتنی است اما می‌شد که با قطعیت از ویژگی هر موضوعی سخن نگفت و تردید در مورد هر موضوع را به عهده خواننده گذاشت.

در فصل دوم، در صفحه 46 و در بیان آرمان‌شهرهای اساطیری ایران، عصر زرین جمشید ذکر شده است. بعد از آن به ورجمکرد بر می‌خوریم وقتی که این دو آرمان‌شهر را بررسی می‌کنیم می‌بینیم که در اصل یکی هستند. جمشید به دستور اهورامزدا شهر ورجمکرد را به‌عنوان یک پناهگاه برای حفاظت از موجودات زمین از سرمای شدید زمستان می‌سازد. و در آن موجودات به خوشی و شادی فارغ از گرسنگی و تشنگی، پیری و مرگ، زاری و اشک زندگی می‌کنند. این اوضاع در ورجمکرد و در عصر جمشید اتفاق می‌شود و این دو در یک دوران بوده است. پس نباید این دو را از یکدیگر جدا کرد، دقیقاً همان کاری که در معرفی کنگ دژ و آرمان‌شهر کیخسرو با عدم جداسازی انجام داده بود.