انسان ايرانی|Homopersicus
دیدگاه دیگر

از چهارشنبه سوری تا سیزده بدر

دکتر سعید مقیمی

1-     وقتی مترصد نوشتن یک مطلب درباره مراسمی چون چهارشنبه سوری بودم، فکر کردم که «عنوان» این نوشتار را با واژه‌هایی چون: «به بهانه فرا رسیدن…» چنین روزی آغاز کنم. اما در همین حین نکته‌ای به ذهنم خطور کرد که چرا ما برای فهم، گفتگو و شکل دهی حوزه زندگی «انسان ایرانی» می‌بایست منتظر و یا به دنبال «بهانه‌ای» باشیم. آیا این خود موید سطحی نگری و یا جدی نبودن ما نسبت به پرداختن به ضرورت‌های زندگی انسان ایرانی نیست؟ آیا بیان مناسبتی مسائل و پرداختن به اتفاقات نمادین، به منزله تقلیل و یا نادیده گرفتن اهمیت طرح و نقد ضرورت‌های «زندگی» تلقی نمی‌شود؟ آیا این معضل ما را از فهم زندگی در عصر جدید باز نمی‌دارد؟ (معضلی که متأسفانه در فکر و عمل سطوح مختلف افراد این جامعه رسوخ کرده است)؛ و آیا …

2-     یکی از نکات مهم درباره مراسمی از این دست، توجه به رابطه سنت‌ها و هویت ملی است که اغلب به اشتباه نادیده گرفته می‌شود. برخلاف تصور رایج، ورود به دنیای مدرن الزاماً به معنی فراموشی و گذر از حوزه های هویتی سنتی تلقی نمی‌شود. محققی چون هابزبام در واقع برخی از سنت‌های تداوم یافته و نهادینه شده گذشته را به عنوان ارزش‌های جامعه مدرن تعریف می‌کند؛ این بدان معنا است که بسیاری از رفتارها و ارزش‌ها و مناسبت‌های گذشته، کماکان در عصر مدرن (حداقل به جهت کارکرد هویتی آن در حوزه فردی و اجتماعی) تداوم یافته و به همین دلیل مورد توجه قرار می‌گیرند. این گونه سنت‌ها و ارزش‌ها نه تنها از منظر روح جمعی ارزشمند تلقی می‌شوند بلکه حفظ و تداوم آن‌ها به جهت عناصر هویت بخش آن‌ها بیش از گذشته مورد توجه قرار می‌گیرند.

نکته حائز اهمیت در این رابطه این است که حتی تمایل جمعی به حفظ و تداوم این سنت‌ها و ارزش‌ها، الزامات و یا تطابق عقل مدرن را برای پذیرش و انجام آن مد نظر قرار نمی‌دهد. به عنوان مثال مراسمی چون چهارشنبه سوری و یا سیزده بدر از این رو که چقدر توجیه عقلانی برای آن‌ها وجود دارد قابل بحث یا گفتگو نیستند، بلکه کارکردهای اجتماعی و هویت بخشی آن‌ها – که روح جمعی به آن متمایل یا نیازمند است- این گونه سنت‌ها را حفظ و تداوم می‌بخشند. حتی در کشورهای مدرن و پیشرفته صنعتی نیز سنت‌هایی این چنینی با اقبال عمومی مواجه شده و حکومت‌ها خود را ملزم به حفظ و نگهداری آن‌ها می‌دانند (به عنوان مثال جشن‌های هالوین). هر چند جدا از نکات یاد شده یادآوری این نکته ضروری است که بسیاری از نمادها و سمبل‌های این گونه مراسم و سنت‌ها می‌تواند حاوی نکات ارزشمند اخلاق فردی و اجتماعی نیز باشند.

مطالب یاد شده بدین معنی است که نخبگان و مسئولان می‌بایستی بعد از گذشت سه دهه از تلاش غیر واقعی و بی حاصل در مواجه با سنت‌هایی چون چهارشنبه سوری و اتخاذ سیاست‌های در جهت بی رمق کردن و یا نادیده گرفتن این سنت‌ها فاصله گیرند و از تبیین‌های ساده‌انگارانه و یا ایدئولوژیکی که با فهم جمعی تطابق نداشته و فاقد کارکرد اجتماعی و هویتی است، پرهیز کنند.

3-     امیدوارم که خواننده این سطور به حوادث تلخ و رفتارهای نامعقول برخی از افراد در چنین مراسمی اشاره نکنند و از بیان این اتفاقات ناگوار به نتایجی دست نیابند که الزاماً به نفی خود سنت‌ها و مراسم مورد نظر منتهی شود. بدیهی است که منظور من تایید یا پذیرش اجرای هرگونه رفتار در چنین مراسمی نیست.

اما چنین نگره ای حداقل دو نکته اساسی را فراموش می‌کند:

نخست، بیان خطرات و معضلات در جامعه‌ای که مملو از چنین وضعیتی است (زندگی به شکل طبیعی در شهرهای بزرگ ایران به معنای پذیرش ریسک بیماری‌های گوناگون به علت آلودگی شدید است. بیماری‌هایی که درصد احتمال ابتلا به آنها از وقایع تلخ چهارشنبه سوری به مراتب بیشتر است، یا مسافرت‌های نوروزی و مرگ و میرهای ناشی از آن و یا …) نه تنها عامل بازدارنده ای محسوب نمی‌شود، بلکه می‌تواند هیجان یک مخاطره را در زندگی خالی از شعف و نوآوری برای عموم و به ویژه نسل جوان توجیه کند؛ و متأسفانه چنین فضایی حتی ویژگی‌های مثبت اجتماعی و هویتی این چنین مراسم و سنت‌ها را به حاشیه می‌برد.

در ثانی نفی چنین سنت‌هایی به جهت تبعات منفی آن، فراموش کردن مسئولیت و نقش مدنی مسئولینی است که به اشتباه بجای طراحی مکانیسمی که باعث کاهش تبعات منفی چنین مراسمی شود، (چیزی که در دنیا مرسوم است) با فرافکنی به دنبال کنار گذاشتن و بی رمق کردن چنین سنت‌هایی هستند. به نظر من این نادرست و در عین حال غیراخلاقی و غیر مسئولانه است که برخی از جمله صدا و سیما، اصطلاحاً توپ را به زمین مردم می‌اندازند. اگر مسئولین ما درایت بیشتری را در گذر این سال‌ها به خرج می‌دادند مطمئناً حوادث ناگوار این مراسم به شدت کاهش می‌یافت (مثلا با در اختیار گذاشتن مواد آتش بازی استاندارد) و به جای آن تاثیرهای اجتماعی مثبت و دست آوردهای هویتی آن می‌توانست در سطحی گسترده فضای مناسب‌تری را برای عموم مردم پدید آورد.


مطالب مرتبط

ویروس افراط‌گرایی و پاندمی طالبان

انسان ایرانی
۱۴۰۰-۰۵-۲۸

پیروزی بزرگ، شمارش معکوس

انسان ایرانی
۱۳۹۳-۰۵-۰۲

آل احمد و میراث او برای آینده اصلاحات در ایران

انسان ایرانی
۱۳۹۱-۰۹-۱۹
خروج از نسخه موبایل