انسان ايرانی|Homopersicus
فیلم

مرد غیر منطقی؛ حقوق و وظایف، در دام تفسیر

درباره فیلم «مرد غیرمنطقی»

نام فیلم: مرد غیرمنطقی Irrational Man

تاریخ اکران: 2015

سبک: درام, معمایی

کارگردان: Woody Allen

بازیگران: Emma Stone, Joaquin Phoenix, Parker Posey

آثار وودی آلن در قامت کارگردان هرچند همواره مخاطبان خود را راضی نمی‌کند اما نکته‌های ساده و در عین حال پیچیده و کلیدی او که در روزمرگی زندگی ما نادیده و یا به فراموشی سپرده می‌شوند، درخور تعامل‌اند.

نمی‌دانم منتقدین درباره فیلم «مرد غیرمنطقی» چه محاسنی را برشمرده و یا به کجای پردازش نه‌چندان دل‌چسب وودی آلن تاخته‌اند. داستان فیلم حکایت از آن دارد که یک استاد فلسفه رنجور از زندگی و درگیر در بحران معنا که شهرتش نه به دلیل قدرت زندگی بلکه زائیده نقد همه‌جانبه اوست، بیننده را با نداشته‌ها و تاریکی‌های بسیاری در زندگی مواجه می‌کند. این تهی بودن و تیرگی هیچ زیبایی، هوشیاری و سرخوشی را برنمی‌تاباند. به‌گونه‌ای که استاد هرزه‌گرد فیلم به پایان عبث آلود تمایلات جنسی خود هم رسیده است. افسون و طنز تلخ زندگی در اینجا است که چنین شخصیت آشفته و متضادی خود منجی یا منادی تغییر تلقی می‌شود. کارگردان بیننده را به تماشای چنین داستانی فرا می‌خواند که گاه به شکلی کلیشه‌ای و گاه سرسری به آن پرداخته است.

به نظر بشر بارها به دام این درمان مخرب افتاده است که وظایف خود را به‌گونه‌ای بست دهد که حقوق انسانی (حتی حق حیات) را قربانی آرمان‌هایی کند که هیچ‌گاه از حق حیات بشری موجه‌تر نبوده‌اند. نقل جمله‌ای از رمان زیبای «قطره اشکی در اقیانوس» در اینجا خالی از لطف نیست که؛ در طول تاریخ بشری ایمان بیش از بی‌ایمانی قربانی گرفته است!؟

اما مسئله اصلی در این داستان تنها بحران پیش روی نیست. استاد فلسفه حال که با یک بحران مواجه شده است، باید از یک قاعده کلی در جهان انسانی تبعیت کند. و آن چگونگی مواجه‌شدن با بحرانی است که خود می‌تواند بخشی از علت بروز آن باشد. راه نخست استاد فلسفه و نقش اول فیلم (و نه الزاماً قهرمان داستان) تا آستانه تجربه خودکشی رفتن است. و راه دوم، که اغواکننده، اما مهلک است؛ معنا بخشی مخرب به زندگی است. که در یک آشفتگی روانی، حقوق انسانی را در دام یک تفسیر به‌ظاهر اخلاقی می‌اندازد. و شاید بتوان گفت این نکته ظریف و اساسی داستان است. به نظر بشر بارها به دام این درمان مخرب افتاده است که وظایف خود را به‌گونه‌ای بست دهد که حقوق انسانی (حتی حق حیات) را قربانی آرمان‌هایی کند که هیچ‌گاه از حق حیات بشری موجه‌تر نبوده‌اند. نقل جمله‌ای از رمان زیبای «قطره اشکی در اقیانوس» در اینجا خالی از لطف نیست که؛ در طول تاریخ بشری ایمان بیش از بی‌ایمانی قربانی گرفته است!؟

راستش را بخواهید فیلم «مرد غیرمنطقی» و تجربه نقش اول مرد فیلم مرا به یاد بسیاری از بازیگران نظام جهانی به‌ویژه افراد، گروه‌ها و دولت‌های موجود در منطقه خاورمیانه انداخت. هرچند که بسیاری از مردم این منطقه با این جنون به‌ظاهر منطقی گاه همراه می‌شوند، اما امیدوارم تجربه فکری و احساسی آن‌ها همانند دانشجوی فلسفه‌ای -که می‌توان آن را قهرمان داستان دانست- علی‌رغم اشتباهات و شیفتگی‌های زودگذر، آن‌ها را در مسیر درست‌تری قرار دهد. شاید هم امید و کمی شانس وودی آلنی، همانند آن چراغ‌قوه در فیلم آن‌ها را از فاجعه پیرامونشان برهاند. (فکر می‌کنم خیلی سیاسی شد!؟)


مطالب مرتبط

لوپر

انسان ایرانی
۱۳۹۲-۰۱-۳۰

فیلمی شایسته اسکار

انسان ایرانی
۱۳۹۲-۱۱-۱۲

حماقت‌ها و نابخردی‌های مقدس

انسان ایرانی
۱۴۰۰-۱۱-۰۹
خروج از نسخه موبایل