انسان ايرانی|Homopersicus
دیدگاه دیگر

رفتارشناسی مردم در قبال یارانه‌ها: علل و نتایج

دکتر رضا اکبری نوری:*

موضوع ورود به مرحله دوم هدفمندسازی یارانه‌ها، با ثبت‌نام مردم برای دریافت یارانه رقم خورد و علیرغم تلاش بسیار زیادی که دولت و رسانه‌ها به کار بستند تا طیف وسیعی از مردم را از دریافت یارانه منصرف سازند، نتیجه‌ای که به دست آمد از جهت آمار و ارقام اصلا رضایت‌بخش نیست. به گونه‌ای که معاون اجرایی رئیس‌جمهور نیز از ابراز آن ابایی نداشت و این در حالی است که مشاور ارشد رئیس‌جمهور از پرداخت یارانه به هر کسی که ثبت‌نام کرده است خبر می‌دهد. همه این‌ها نیز در شرایطی اتفاق می‌افتد که کشور دچار وضعیت دشواری است و عبور از این وضعیت دشوار به کار بستن راه‌های موازی متعددی را می‌طلبد که یکی از آن‌ها انصراف مردم از یارانه‌ها بود.

اما آن چه که در رابطه با رفتار مردم ایران در قبال دریافت یا عدم دریافت یارانه قابل‌توجه و مهم است تنها یک سری آمار و ارقام نیستند و این آمار و ارقام به دست آمده حکایت از مسائل و نتایج مهمی می‌کند که ضرورت توجه به آن‌ها را صد چندان می‌سازد. نتایج مهمی که شاید اهمیت آن برای کشور و مدیران جامعه کمتر از اهمیت انصراف از یارانه‌ها توسط مردم نیست. کما این که دولت می‌تواند به نتیجه‌ای که می‌خواست از طریق حذف اجباری افراد از دریافت یارانه دست یابد، اما نتایج حاصل از رفتارشناسی مردم در قبال درخواست دولت چیزی نیست که بتوان به صورت اجباری و آمرانه اقدام به اصلاحش نمود.

اما پرسش مهم این است که چرا دستگاه سیاسی ما که توانسته است در برهه‌های مختلف با بسیج توده‌ای حوزه نفوذ خود را به رخ همگان بکشاند این بار در قلمرویی دیگر ناتوان از انجام چنین کاری بود؟ در یک پاسخ ابتدایی و البته مهم باید گفت از آن جا که مخاطب دستگاه سیاسی در موضوع انصراف از یارانه‌ها طبقه متوسط و متوسط به بالای جامعه بود شاید باکمی تسامح بتوانیم بگوییم که دعوت دولت از مردم برای چشم‌پوشی از یارانه نخستین آزمایش جدی حوزه نفوذ دستگاه سیاسی در بین این طبقه از جامعه است.

لیکن با وجود این‌که امروزه بر همه افرادی که آگاهی حتی اندکی از زمینه‌های رشد و توسعه در جوامع دارند آشکار است که شرط اول و پیش‌نیاز هر فرایند توسعه‌ای در هر کشوری، وجود همگرایی است. همگرایی که باعث می‌شود تا مردم و دولت شانه به شانه هم برای دست‌یابی به اهداف مشترک که نتیجه‌اش دست‌یابی به توسعه است همراه شوند و حتی از خود گذشتگی داشته باشند. لیکن وضعیتی که در رابطه با نتیجه ثبت‌نام برای دریافت یارانه در کشور در مرحله دوم به بار آورد حکایت از مسائلی می‌کند که پیش از این بسیاری از نظریه‌پردازان سیاست و سیاست ورزی و رابطه دولت و ملت در ایران بر آن انگشت تاکید نهاده‌اند.

به این معنا نتایج به دست آمده باید هشداری برای اداره‌کنندگان جامعه تلقی شود و نباید از کنار این نتیجه به دست آمده به سادگی گذشت. لذا به صورت ابتدایی و بدون شرح‌های تفصیلی می‌توان نتایج زیر را در ابعاد جامعه‌شناختی و سیاسی و ابعاد روان‌شناختی بر رفتار مردم مترتب دانست:

1-   حاکمیت احساس عدم امنیت در جامعه: گروه‌هایی از جامعه که دارای درآمدهای مناسبی هستند به دلایل گوناگون احساس ناامنی از تصمیمی که می‌خواهند در ارتباط با انصراف بگیرند دارند و به چند دسته تقسیم می‌شوند: گروه اول گروهی که از داشتن شغل و درآمد پایدار در آینده مطمئن نیستند. گروه دوم گروهی هستند که نگران تبعات برای برملا شدن دارامند بودنشان هستند. گروه سوم گروهی که مطمئن نیستند که یارانه‌ای را که از آن انصراف می‌دهند در مسیر بهبود خودشان و جامعه مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

2-   حاکمیت عدم اعتماد در جامعه: در این ارتباط نیز چند دسته از مردم را می‌توان شاهد بود: گروهی که به هم‌سنخ‌های خودش اعتماد ندارد و مطمئن نیستند که آیا هم‌سنخ‌های خودش نیز از یارانه انصراف خواهند داد یا نه؟ و سعی می‌کند با عدم انصراف از احساس خُسران بعدی جلوگیری کند. گروهی که به دولت در وعده‌هایی که می‌دهد اعتماد ندارد و این البته تماما مربوط به دولت فعلی نمی‌شود و در عدم اعتمادی دیرینه که بین مردم و دولت‌ها در ایران وجود داشته است ریشه دارد که هنوز هم ادامه دارد. گروهی که فکر می‌کنند اگر این پول‌ها را نگیرند در جایی دیگر که الزاما برخاسته از الزاماتشان نیست و حتی خارج از کشور و به مقصودهای ایدئولوژیک هزینه می‌شود.

3-   حوزه نفوذ کم دستگاه سیاسی در بین طبقه متوسط به بالا: یکی از نتایجی که در وجود احساس عدم امنیت و عدم اعتماد در جامعه پدیدار می‌شود، کاهش نفوذ دستگاه سیاسی در بین مردم است. به این معنا دستگاه سیاسی نمی‌تواند امیدوار باشد تا در بزنگاه‌های تصمیم‌گیری، بتواند بر تصمیم مردم نفوذ داشته باشد. لذا نشان می‌دهد که دستگاه سیاسی دارای ضریب نفوذ اندکی در بین مردم، خصوصا در بین طبقه متوسط به بالاست.

4-   وجود واگرایی در جامعه: عمل مردم در ارتباط با یارانه نشان داد تا افراد جامعه در شرایط فعلی بیش از این که به آینده و جامعه بیندیشند، به خود و امروزشان می‌اندیشند که این موضوع برای پیشبرد توسعه در هر جامعه‌ای بسیار خطرناک است.

5-   ناکارآمدی در به بکار بستن مکانیزم بسیج توده‌ای در این زمینه: نظام سیاسی ما که همواره از بسیج توده‌ای برای دست‌یابی به برخی از پیروزی‌ها بهره برده است، قطعا در این زمینه نمی‌توانست از همان مکانیزم بهره ببرد. چرا که همان گروهی را که همواره در برهه‌های مختلف از آن‌ها در فرایند بسیج نمودن استفاده کرده است، غالبا همان طبقه‌ای هستند که مشمول یارانه می‌شدند. با طبقه متوسط نیز نمی‌توان با شیوه‌هایی هم چون بسیج توده‌ای برخورد کرد، این طبقه‌ای است که باید قانع و مجاب شود و زمانی قانع شود و اعتماد کند آن وقت نقش موثر خود را به خوبی ایفا خواهد کرد. 

6-   حاکمیت نگاه ابزاری: با طبقه متوسط و متوسط به بالا نمی‌توان با نگاهی برخاسته از نگاه ابزاری برخورد کرد. طبقه متوسط که علاقه زیادی به موثر واقع شدن دارد و بار بیشتر تولید تمدنی را به دوش می‌کشد از این که ابزار هر چیز و هر کس و هر گروهی قرار گیرد بیزار است. از آن‌جا که دستگاه سیاسی در ایران در تاریخ گذشته تا کنون تلاش نکرده است تا این طبقه را به عنوان طبقه‌ای مهم مورد توجه و اهمیت قرار دهد، لذا در موقع نیاز نیز نمی‌تواند انتظار زیادی داشته باشد.

7-   قرار گرفتن در دو راهی انصراف یا عدم انصراف: با توجه به آن چه که عنوان شد انسان ایرانی را در دو راهی قرار داده‌ایم که برای انتخاب هر کدام از این دو راه دلیل به اندازه کافی دارد. ولی هر راهی را نیز که برگزیند چیزی او را می‌آزارد. اگر بخواهد به جامعه‌اش فکر کند و انصراف دهد، با تمام نگرانی‌هایی که در فوق برشمردیم چه کند و احساس خسرانی که ممکن است نصیبش شود. اگر بخواهد انصراف ندهد با سرشکستگیی که ممکن است نصیبش شود چگونه کنار بیاید و این وضعیت دشواری است برای تصمیم‌گیری.

نتیجه‌گیری:

1-   در روایت هست که می‌گویند ابن‌سینا در کودکی فرد مغروری بود. روزی وارد مکتب شد و دید که ملای مکتب با کودکان مشغول علم‌آموزی هستند. گردویی را که در دست داشت در میان حلقه درس پرتاب کرد و گفت اگر می‌توانید بگویید که مساحت این گردو چقدر است. ملای مکتب گردو را برداشت و با تمانینه گفت: ممکن است که ما بتوانیم یا نتوانیم بگوییم که مساحت این گردو چقدر است، اما فکر می‌کنم تو بیشتر از این که به مساحت گردو احتیاج داشته باشی به اخلاق احتیاج داری.

2-   اهمیت این روایت در این است که به نظر می‌رسد دستگاه سیاسی ما پیش و بیش از این که نیاز به انصراف از یارانه توسط طبقاتی از جامعه داشته باشد، باید با اعتمادسازی، ایجاد احساس امنیت و موثر بودن و ایجاد نگاه غیر ابزاری جامعه را از وضعیت واگرایانه برهاند.

3-   هر چند که می‌توان در برهه‌هایی چون انتخابات و راهپیمایی‌ها و مواردی از دست با ایجاد هیجانات و امیدواری‌هایی مردم را به همگرایی‌های گذرا و مقطعی کشاند و از آن بهره برد، لیکن ایجاد توسعه پایدار بر دوش همه مردم جامعه و همگرایی پایدار در بین گروه‌های مختلف مردم و دستگاه سیاسی است. در این بین سهم بزرگی بر دوش طبقه متوسط جامعه قرار دارد که چنان‌چه این طبقه را نادیده بگیریم و سهم‌شان را آن‌گونه که برخی می‌خواهند و آرزوی آن را دارند در جامعه کاهش دهیم، ناتوان از دست‌یابی به جامعه‌ای همگرا و توسعه‌ای پایدار خواهیم بود.

4-   از آن جا که انجام فرایندهای نوسازانه و توسعه‌ای برای جامعه ایرانی یک الزام غیرقابل انصراف است و همه مسیرهای توسعه با همکاری مردم خصوصا طبقه متوسط رقم می‌خورد لازم است تا نسبت به جذب این طبقه و ایجاد جایگاه موثری برای آن در جامعه کاربست های لازم را در پیش گیریم.


مطالب مرتبط

اسطوره روز دانشجو

انسان ایرانی
۱۳۹۴-۰۹-۱۶

ویروس افراط‌گرایی و پاندمی طالبان

انسان ایرانی
۱۴۰۰-۰۵-۲۸

شجریان بابت چه چیز باید عذرخواهی کند؟!

انسان ایرانی
۱۳۹۳-۱۰-۱۴
خروج از نسخه موبایل