روشنفکران و دولت در ایران؛ سیاست، گفتار و تنگنای اصالت

نویسنده: نگین نبوی

مترجم: حسن فشارکی

نشر شیرازه ۱۳۸۸

 کتاب روشنفکران ودولت، روایت تغییری مهم و اساسی است در اندیشه‌ی روشنفکران ایران در فاصله‌ی سال‌های دهه‌ی ۱۳۲۰ تا سال‌هایی که به انقلاب ۱۳۵۷ انجامید. اینکه کدام عوامل در این تغییر مؤثر بوده‌اند، چگونگی این تغییر و نتایج آن بر فضای فکری و سیاسی کشور در این کتاب با رجوع به نوشته‌هایی بررسی شده است که در سال‌های اخیر کمتر مورد توجه تاریخ‌نگاران قرار گرفته‌اند. حاصل کار تصویری است که هم از پویایی و تغییرپذیری تفکر روشنفکری ایران در این سه دهه حکایت می‌کند و هم از وجود جریانی قوی در طیف روشنفکری ایران که ابعاد آن را نمی‌توان آنچنان که معمول است فقط با مطالعه‌ی آراء و عقاید تعداد معدودی از روشنفکران که در زمره‌ی مشهورترین‌ها به شمار می‌آیند به درستی دریافت.

یادداشت دبیر مجموعه

کتابِ روشنفکران و دولت از نادر نوشته‌هایی در تاریخ‌نگاری روشنفکری ایران است که تلاش کرده الگوهای غالب بر این تاریخ‌نگاری پرهیز کرده و عوامل متعددی را که در شکل‌گیری آراء و عقاید روشنفکران مؤثر بوده‌اند مبنای تحقیق خویش قرار دهد. در این کتاب علاوه بر نوشته‌ها و باورهای افراد مورد مطالعه، چارچوب اجتماعی- سیاسی‌ای که در آن به سر برده‌اند، تحرکات و جهت‌گیری‌های سایر فاعلان سیاسی و ذهنیت‌های غالب بر فضای روشفکری ایران و جهان مد نظر قرار گرفته‌اند.

یکی از ویژگی‌های تاریخ نگاری روشنفکری ایران در داوری‌های اغلب مبالغه آمیزی است که تاریخ‌نگاران این حوزه نسبت به روشنفکران و روشنفکری در ایران داشته‌اند. هم آنجا که نقش روشنفکران منفی ارزیابی شده است -که اغلب چنین است – و هم در نادر نوشته‌هایی که این نقش مثبت دانسته شده، نویسندگان با مفاهیم و مقولات و کلمات سختی به داوری نشسته‌اند. اینکه جلال آل احمد کارکرد روشنفکر را در چارچوب دو مقوله‌ی “خدمت” یا نقطه‌ی مقابل آن یعنی “خیانت” ارزیابی می‌کند نمونه‌ی مثالینی است از شیوه‌ی پرداختن به تاریخ روشنفکریِ ایران. دستِ کم سه علت اصلی را برای این کاستی می‌توان برشمرد. یکی همان ضعف تاریخ‌نگاری معاصر است که باعث شده بسیاری از بخش‌های این تاریخ ناشناخته باقی بمانند و به همین ترتیب قسمت عمده‌ای از آن بخشی که در موردش بیشتر نوشته‌اند بدون برخورداری از نقد و ارزیابی جدی ارائه گردد. نتیجه اینکه این تاریخ‌نگاری در دوگانگی‌هایی همچون “خوب” و”بد”، “خائن” و “خادم” و دیگر دوگانگی‌هایی از این دست گرفتار مانده‌است.

دومین کاستیِ موجود در حوزه‌ی تاریخ‌نگاری روشنفکری در ایران ناشی از آن است که بسیاری از نویسندگان این حوزه را اغلب یا مریدان روشنفکری که در موردش نوشته می‌شود تشکیل می دهند یا از مخالفان پروپاقرص وی هستند. مشکل اینجاست که به هنگام نگارش نه دسته‌ی اول توانسته کارِ علمی را بر شیفتگی‌اش غالب سازد و نه گروه دوم موفق شده بر خشم خویش فائق آید و جانب بی‌طرفی را رعایت کند. بزرگترین ضعف این دست نوشته‌ها در آن است که تصویری ایستا از اندیشه‌ی روشنفکرِ مورد مطالعه ارائه می‌کند. در این نوشته‌ها، خواننده با روشنفکرانی روبروست که از عنفوان جوانی تا پایان عمر از اندیشه‌ی یکسان و یکدستی برخوردار بوده‌اند. نه کمترین شکی به دلشان راه یافته است و نه کوچکترین تغییری در اندیشه‌شان به وقوع پیوسته. تصویری که جز نقضِ روشنفکری نیست.

اینک دلیل سومی را نیز می‌توان برای کاستی نامبرده برشمرد و آن مطالعه‌ی تاریخ روشنفکری یا تاریخ اندیشه‌ی معاصر است مستقل از عوامل بیشماری که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر این تاریخ و روند شکل‌گیریِ آن تأثیر گذاشته‌اند. در این تاریخ‌نگاری برای مطالعه‌ی روشنفکران و عقایدشان به آنچه گفته و نوشته‌اند اکتفا می‌شود و آنگاه نیز که محقق می‌خواهد قدمی فراتر از تولیدات ذهنی روشنفکران بردارد، نهایتاً به منشأ عقاید آنان، که گاه باید آن را در عقاید یکی دو متفکر غربی جستجو کرد و گاه در وابستگی‌های سیاسیِ روشنفکران مورد مطالعه، پرداخته می‌شود. به این اعتبار شرایط زندگیِ روشنفکر به کل از قلم می‌افتد. از این منظر، نه کاری که روشنفکر برای گذران روز به آن نیاز دارد مهم است و نه اینکه در کدام شهر زندگی می‌کند و به چه منابعی دسترسی داشته است و نه اینکه از کدام پیشینه‌ی خانوادگی برخوردار بوده است. اغلب نه معاشرین یک روشنفکر را می‌شناسیم و بالطبع تلاشی هم نمی‌کنیم تا تأثیر متقابل این افراد را بر یکدیگر بسنجیم. در نتیجه عملکرد نهادهای رسمی، شرایط بین‌المللی، باورهای زمانه، امکانات عملیِ روشنفکران برای بیان آزاد عقاید و اندیشه‌های‌شان که همگی اجزاء لاینفک شکل‌گیری و بروز اندیشه هستند نیز به کل از شمار عوامل تاریخی‌ای که باید در نظر گرفته شود تا به یک تبیین جدی از تاریخ‌نگاری روشنفکری برسیم غایب هستند.

به اعتبار آنچه در خطوط پیشین گفته شد، کتاب روشنفکران و دولت نه فقط به منزله‌ی یک تحقیق تاریخی موفق جالب توجه است، بلکه می‌تواند همچون یک الگوی خوب برای تاریخ‌نگاریِ دیگر سویه‌های روشنفکری در ایران نیز مورد استفاده قرار گیرد.