انسان ايرانی|Homopersicus
مقالات

«کاغذ اخبار» ره آورد سفر فرنگ

«کاغذ اخبار» روزنامه‌ای که بدون نام متولد شد و کوتاه عمر کرد، اما سرآغاز تحولی نو شد. بهار سال 1216 هجری شمسی برای فرهنگ ایرانی تحول به همراه داشت و روزنامه‌ای بدون نام در 11 اردیبهشت‌ماه آن سال توسط میرزا صالح شیرازی کازرونی در تهران منتشر شد.

میرزا محمدصالح شیرازی

میرزا محمدصالح شیرازی از نخستین سخنگوهای تجدد خواهی در ایران است. او جز گروهای دوم دانشجویانی بود که توسط عباس میرزا، نایب‌السلطنه‌ی فتحعلی‌شاه در فرودین ماه 1194 شمسی (1815م) به اروپا فرستاده شد. پس از بازگشت میرزا صالح شیرازی از انگلستان و آوردن نخستین دستگاه چاپ به ایران، با موافقت و تمایل عباس میرزا  بود که او در تهران اقدام به چاپ نخستین روزنامه دولتی نمود. این روزنامه مقدمه‌ای برای انتشار روزنامه‌ی «وقایع اتفاقیه» در سال 1229 هجری شمسی است که به فرمان امیرکبیر در دوره ناصرالدین شاه منتشر شد.

نخستین روزنامه‌ی بی‌نام ایرانی به شکل ماهانه چاپ می‌شد. این نشریه نخستین شماره‌ی خود را با دادن عدد «صفر» به آن «اعلام‌نامه» نامید و دارای شانزده خبر مملکتی بود. از این روزنامه، دو شماره در کتابخانه‌ی موزه‌ی بریتانیا نگهداری می‌شود

این روزنامه که نام آن را بعدها «کاغذ اخبار» ترجمه‌ی Newspaper گذاشتند در سال چهارم سلطنت محمدشاه قاجار منتشر شد؛ اما گمانه‌هایی هم مطرح شده مبنی بر این‌که این روزنامه در اواخر سلطنت فتحعلی‌شاه منتشر شده است که البته درست نیست. روزنامه‌ی «کاغذ اخبار» روی دو ورق بزرگ که یک روی هر ورق سفید بود چاپ می‌شد و گفته شده که چاپ آن کیفیت خوبی نداشته است. روزنامه‌ی «کاغذ اخبار» نام مشخصی نداشت و فقط نشان دولت ایران در صفحه‌ی آخر آن مشخص بود.

 نخستین روزنامه‌ی بی‌نام ایرانی به شکل ماهانه چاپ می‌شد. این نشریه نخستین شماره‌ی خود را با دادن عدد «صفر» به آن «اعلام‌نامه» نامید و دارای شانزده خبر مملکتی بود. از این روزنامه، دو شماره در کتابخانه‌ی موزه‌ی بریتانیا نگهداری می‌شود که مشخصات آن‌ها به این شرح است: قطع ۴۰ سانتی‌متر، طول ۲۴ سانتی‌متر، عرض در دو صفحه با خط نسخ در تیترها و خط نستعلیق در متن، با چاپ سنگی بدون نام و عنوان انتشار یافته است. این دو شماره به‌وسیله‌ی «چارلز سوندت» از مأموران سیاسی سفارت انگلیس به آن کشور فرستاده شد. گویا به دلیل این‌که در یکی از آن‌ها خبری درباره‌ی تاج‌گذاری ملکه ویکتوریا وجود داشت.

 اولین روزنامه‌ی ایرانی در سال 1837 میلادی (1216 هجری شمسی) به چاپ رسید درحالی‌که نخستین روزنامه‌ی اروپایی در سال 1650 میلادی منتشر شد که این فاصله‌ی زمانی می‌تواند دلیل فاصله‌ای باشد که تکنیک مطبوعاتی ما هنوز با استانداردهای غربی دارد.

قانون مطبوعات 

 پس از پیروزی مشروطه و تدوین قانون اساسی تنظیم قانون مطبوعات از جمله کارهای اولیه قانون‌گذاری در ایران بود. قانون مطبوعات در 52 ماده تنظیم و تصویب گردید. مقدمه این قانون حکایت از آن داشت که: «موافق اصل بیستم قانون اساسی عامه مطبوعات غیر از کتب ضلال و مواد مضره و له دین مبین، آزاد و ممیزی در آن ها ممنوع است. ولی هرگاه چیزی خلاف قانون مطبوعات در آن مشاهده شود، نشر دهنده یا نویسنده بر طبق قانون مطبوعات مجازات می شود و اگر نویسنده در خارج باشد، ناشر مجازات می شود.»

    همچنین در این بخش تاکید شده بود که: «برای حفظ حقوق عموم و سد ابواب مضار از تجاوزات ارباب قلم و مطبوعات وضع می شود آزاد است هرکس بخواهد مطبعه ای دایر نماید و یا کتاب و جریده و اعلاناتی به طبع برساند یا مطبوعات را بفروشد باید بدوا عدم تخلف از فصول این قوانین را نزد وزارت معارف به التزام شرعی ملتزم و متعهد شود.»

    قانون مطبوعات مشروطه در چهار بخش شامل قوانین چاپخانه و کتاب‌فروش، طبع کتاب، روزنامه‌های مقرره و اعلانات می‌شد. در واقع فصل سوم قانون مطبوعات در باره چاپ و نشر روزنامه است. طبق ماده چهل و نهم، وزارت معارف و نظمیه اجازه داشت تنها به دلایل زیر نسبت به توقیف مطبوعات اقدام کند:

  1. آنجا که روزنامه و جریده لایحه مضر به اساس مذهب اسلام باشد.
  2.  آنجا که روزنامه یا جریده یا لایحه، هتک حرمت به سلطنت رسانده باشد.
  3. آنجا که نقشه و طرح حرکت قشون یا اسرار نظامی را کشف کرده باشد.
  4. آنجا که مندرجات روزنامه موجب هیجانات کلی و اختلال در عموم شود.
  5. آنجا که دعوت بر نزاع قومی در مملکت شده باشد.
  6. آنجا که اشاعه صور قبیحه عصمت و عفت شده باشد.

 بااین‌حال در ماده پنجاه تصریح شده بود که بقای توقیف و عدم بقای آن باید در بیست و چهار ساعت به اطلاع محکمه قانونی دیوان‌خانه رسیده، حکم توقیف یا سبی یا آزادی روزنامه و غیره اعلان شود.


مطالب مرتبط

درآمدی بر تطور سیاست مذهبی صفویه

انسان ایرانی
۱۳۹۱-۰۹-۲۸

خداپرستِ سوسیالیست

انسان ایرانی
۱۳۹۳-۰۴-۰۲

تمرکز یا عدم تمرکز قدرت در ایران؛ بخش دوم

انسان ایرانی
۱۳۹۲-۰۶-۰۲
خروج از نسخه موبایل