مشروعیت سیاسی و تحولات مفهومی
احمد بنی جمالی
1- مفهوم مشروعیت (اگر آن را معادل درستی برای legitimacy بدانیم) مفهومی دیرپاست، از این جهت که سابقه آن به شکل گیری نهادهای مدنی و طرح موضوع چرایی اطاعت سیاسی یا سوالاتی از این دست برمی گردد. پرسش از دلایلی که از یک سو حکام بر اساس آنها به قدرت و سلطه خود مشروعیت میبخشند و از سوی دیگر متابعان داعیه حکومت به قدرت را تصدیق میکنند. این تامل نظری درباره آنچه قدرت را به حق و سلطه را به اقتدار تبدیل میکند رویکردی هنجاری در درون سنت فلسفه سیاسی بود و عمدتا با مباحثی در حوزه صدق نظری و انتزاعی مشروعیت سر و کار داشت. در دوران معاصر اما هر چه جلوتر آمدهایم مشروعیت بیشتر به مفهومی مرتبط با مناسبات قدرت و اشکال و پیامدهای آن نزدیک شده است و به مباحثی چون زمینه های ذهنی و عینی مشروعیت حکومتها، گونه شناسی منابع مشروعیت، دلایل تزلزل مشروعیت و پیامدهای آن بر نظامهای سیاسی توجه نشان داده است. در واقع این ماکس وبر بود که در ابتدای قرن بیستم و در کتاب «اقتصاد و جامعه» مفهوم مشروعیت را در چارچوب جامعه شناسی سیاسی و با تاکید بر گونه شناسی آن مورد بحث قرار داد. در نظام مفاهیم وبری، صورتهای آرمانی مشروعیت در سه گونه سنتی، کاریزماتیک و قانونی – عقلانی خلاصه میشد. مشروعیت سنتی ناشی از پذیرش و تصدیق رسوم و سنن، عرف و ارزشهای مشترک و لازم الاتباع بود که در مقابل اقتدار کاریزمایی ناشی از اعتقاد به فرهمندی و ویژگیهای ذاتی و خارق العاده شخصی حاکم بود که از ایمان و ارادت اتباع و رابطه عاطفی آنها با رهبر کاریزماتیک منشا میگرفت. این شکل از مشروعیت، موجد بیشترین مشروعیتها بود اما در کوتاه مدت و در غیاب کاریزما، در سنت تازه یی نهادینه و روالمند میشد. اقتدار قانونی – عقلانی اما که اساسا پدیده یی مدرن بود بر تصدیق اعتبار غیرشخصی قوانین موضوعه و اختیارات و صلاحیت حاکم قرار داشت. این شکل از اقتدار ناشی از قرارداد میان شهروندان آزاد و واجد حقوق در یک سرزمین مشترک و مشاع و از دیدگاه وبر پایدارترین مشروعیتها محسوب میشد.
حماس بین اخوان المسلمین و تهران باید یکی را برگزیند
روحانیون ایران یا اخوان المسلمین مصر: جنبش حماس در نوار غزه بر سر جهت گیریِ راهبردی خود در کشمکش است – و برای موجودیتش.
به مدد بهار عربی، امروز جنبش حماس که در نوار غزه حاکم است در مقابل تصمیم گیریهای مهمی ایستاده است. اولین تغییر راهبردی اتفاق افتاده است: مرکز حماس در دمشق برچیده شد – به بهای مناسبات خوب با بزرگترین حامیاش یعنی ایران.
اکنون به جای آن مناسبات با متحدان آمریکا چون مصر و قطر و ترکیه بهبود مییابد. اما اینکه حماس در این رقابتِ روز افزون منطقه ای به کدام طرف میپیوندد، چه پیمانهایی را میبندد، به اینها در داخل جنبش پاسخ داده نمیشود. جنبش در مورد این پرسش محوری که چه برخوردی باید با تغییرات داشت دچار دودستگی است.
زمانی متفاوت؛ فردگرایی و توسعه سیاسی در ایران
دکتر سعید مقیمی*
طرح مسئله
«فردگرایی» و حقوق مرتبط با آن با توجه به تأثیر فراگیرش در شکلگیری و تداوم عصری جدید در تاریخ بشری به مقولهای اساسی و معتبر در نظریههای سیاسی بدل شده است. ارتباط وثیق این مفهوم با اصول و آرمانهایی چون آزادی، برابری، قانونگرایی، دمکراسی موجب شده که پایه ریزی هر مکانیسم جدیدی از قدرت سیاسی بدون بهرهگیری از ملزومات و حضور پر رنگ چنین مفهومی ناکارآمد بوده و در نهایت ره به جایی نبرد. این پژوهش در صدد است که مبحث توسعه سیاسی را در قالب بحث «حدود» و «امکان» فرا روی جامعه به گفتگو گرفته و نشان دهد در گذشته علیرغم ترسیم حدودهای فراخ برای تغییر و تحول، در واقع چنین «امکانی» برای جامعه وجود نداشته است.
بازرگان؛ سیاست لیبرال منش و الهیات راست کیش
مقصود فراستخواه
طرح مسأله، فرض این نوشته و نحوۀ آزمون آن
چرا بازرگان یک روشنفکر دینی شد به جای اینکه روشنفکر عرفی باشد؟ تا حد زیاد به نهضت ملی و رهبری محبوب و مردمی آن یعنی شادروان دکتر محمد مصدق تعلق خاطر بی شائبه داشت پس چرا متمایز از فکر ملی و جریان سیاسی سکولار آن، گروه سیاسی جداگانه ای بر مبنای نوگرایی دینی و آزادیخواهی دینی به وجود آورد؟ فرض این نوشته آن است که یک علت عمده را باید در الهیات بازرگان جستجو کرد. بازرگان با وجود اینکه به لحاظ سیاسی و فرهنگی، نگرش و منش لیبرالی داشت ولی الهیات او، اصلاً الهیات لیبرال نبود.
دموکرات یا اقتدارگرا، درباب مصدق و مسئله دموکراسی
دکتر احمد بنی جمالی**
«در حکومت مشروطه تنها یک قدرت اصیل و لایزال موجود است و آن نیروی ملت است که اگر به معنای واقعی بروز و ظهور نکند مشروطیت و دموکراسی معنای واقعی خود را از دست میدهد. هرچند به ظاهر مجلسی وجود داشته و عدهای به نام نمایندگی مردم در آن جمع شوند. برای این خدمت گذار هیچ لذتی بالاتر از این نیست که میبینم قدرت ارادهٔ ملت به مفهوم واقعی به ظهور رسیده و محکمترین تکیه گاه و بزرگترین ضامن حفظ و بقای مشروطیت ما شده است.»
نطق رادیویی مصدق پس از رفراندوم انحلال مجلس
ساخت یابی روشنفکری دینی، مطالعه موردی مهندس بازرگان
دکتر رحیم خستو
چکیده
این بررسی سعی دارد با الهام از نظریه ساختاربندی (structration theory)به مطالعه روشنفکری دینی و مطالعه موردی مهندس مهدی بازرگان پردازد. روشنفکران دینی به عنوان یکی از جریانهای فکری ایران معاصر علاوه بر اینکه خود محصول شرایط جامعه در حال گذار هستند با اندیشه و عمل خود در شکل دهی به ذهنیت و نهادها و روابط سیاسی نیز نقش ایفا نمودند. با توجه به اینکه روشنفکران نسلهای پیشین در ساحت اندیشه و عمل به انسجامی دست نیافتند. نیروهای ظهور یافتند که بعدها به روشنفکران دینی معروف شدند.
جدیدترین مطالب
رخدادها
- طرح جنجالی ساماندهی فضای مجازی۱۴۰۰-۰۵-۰۸
- افزایش شکاف طبقاتی و فقر در ایران۱۴۰۰-۰۴-۱۳
- خشونت از کابل تا غزه۱۴۰۰-۰۲-۲۵
- شجریان؛ یادی که گرامی است و گرامی خواهد ماند۱۳۹۹-۰۷-۱۸
- زنان و عرصه سیاست در جهان و ایران۱۳۹۶-۰۴-۱۷