این بررسی سعی دارد با الهام از نظریه ساختاربندی (structration theory)به مطالعه روشنفکری دینی و مطالعه موردی مهندس مهدی بازرگان پردازد. روشنفکران دینی به عنوان یکی از جریانهای فکری ایران معاصر علاوه بر اینکه خود محصول شرایط جامعه در حال گذار هستند با اندیشه و عمل خود در شکل دهی به ذهنیت و نهادها و روابط سیاسی نیز نقش ایفا نمودند. با توجه به اینکه روشنفکران نسلهای پیشین در ساحت اندیشه و عمل به انسجامی دست نیافتند. نیروهای ظهور یافتند که بعدها به روشنفکران دینی معروف شدند.
یادداشتی را که از نظر میگذرانید، مقاله ای از سعید نفیسی در روزنامه اطلاعات است که بعد از رسمی شدن عنوان ایران، دلایل و توجیه تاریخی و فرهنگی این انتخاب را با عموم مردم در میان گذاشته است.
تا اوایل قرن بیستم، مردم جهان کشور ما را با نام رسمی «پارس یا پرشین» میشناختند، اما در دوران سلطنت رضاشاه حلقه ای از روشنفکران باستان گرا مانند سعید نفیسی، محمد علی فروغی و سید حسن تقی زاده با حمایت مستقیم رضاشاه گردهم آمدند که نام کشور را رسما به «ایران» تغییر داده و به این منظور اقداماتی انجام دادند. بحث رجعت به ایران باستان و تاکید بر ایران پیش از اسلام قوت گرفته بود، «سعید نفیسی» از مشاوران نزدیک رضاشاه به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما به «ایران» تغییر یابد، این پیشنهاد در آذر ماه 1313 شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت.
دکتر سعید مقیمی این مقاله تلاش میکند به جای آنکه یک نظریه فراگیر و جامع را در تبیین انقلاب و انقلاب اسلامی مطرح کند، فقدان اعتبار نظری چنین رویکردی را نشان دهد….