دولت به مثابه مفتش بزرگ
پارمنیدسیسم: فهم ماهیت دولت در ایران*
دکتر حاتم قادری
«تلاش برای ارائه فلسفه ماهیت و وضعیت دولت مدتی است در ایران شروع شده و من نیز در اینجا کوشیدهام این رابطه را توضیح دهم. یادآوری این امر ضروری است که بلندای تاریخ ایران را نمیتوان در یک یا دو محور تجمیع کرد. آنجا که قصد تجمیع داریم باید با تساهل و تسامح لازم به آن توجه کرد. برای ورود به بحث مایلم از یک متن ادبیاتی استفاده کنم، شاید این امر برای فضایی که ما در بلندای تاریخ در آن تنفس و زندگی کردیم، گویا باشد. برادران کارامازوف از جمله چند کتاب بسیار مهم داستایوفسکی است و به عقیده من در زمره کتابهایی است که میتواند با تئوریهای سیاسی پهلوبهپهلو بزند. فرصت نیست که در اهمیت کتاب صحبت کنم، تنها قصد دارم به یکفصل و از آن فصل به چند گزاره اشاره کنم. فصل «مفتش بزرگ». این فصل در کتاب اهمیت کلیدی دارد و حکایت از آن میکند که مسیح بار دیگر به میان مردم بازگشته و شرایط را آنگونه که میپسندید، نمییابد.
خون، قدرت و عوام فریبی؛ قتل رابرت ایمبری
خون، قدرت و عوامفریبی: قتل رابرت ایمبری و تاثیر آن بر روابط آمریکا با ایران عصر پهلوی، 1924
مایکل زیرینسکی
یک قتل در خور توجه
جمعه 18 ژوئیه 1924 {در واقع 27 تیرماه 1303 /18 جولای 1924} رابرت ایمبری کنسول آمریکا در تهران که از دوستان صمیمی و مامور مخصوص آلن دالس، رئیس بخش امور خاور نزدیک وزارت خارجه بود، بیرحمانه به قتل رسید. ایمبری را جمعیتی برآشفته از عرق دینی که چندین نظامی ایرانی نیز در بین آنان دیده میشد تا سر حد مرگ کتک زدند. در هفتههای قبل از 18 ژوئیه تظاهرات خشونت باری بر ضد بهاییها صورت گرفته بود. ایمبری و ملوین سیمور آن روز برای دیدن سقاخانهای در مرکز تهران رفته بودند که کانون این تظاهرات شده بود. در آن زمان میگفتند که یک بهایی وقتی از سقاخانه آب خورده است چون یادی از امام حسین (ع) نکرده بود، کور شده بود. او بعد از اینکه توبه کرده دوباره بینای اش را بهدست آورده بود.
درباره ما
برای شروع: این سایت تلاشی است برای گفتگو درباره «ما»، درباره «انسان ایرانی». به گونه ای که «غیر» بودن او با تمامی وجوه مثبت و منفیاش بازگو و بازخوانی شود. اما به…
کنش بهمثابهٔ کنش
نیکو سرخوش و افشین جهاندیده*
مروری بر واکنشها به نامه جمعی از اهالی قلم در اعتراض به دانلود رایگان کتاب
شرق: آسیبشناسی وضع نشر کتاب دستکم در دهه اخیر از بحثهایی بوده که هرازچندگاهی از سوی مؤلف، مترجم، منتقد و گاه حتی ناشر، مطرح شده است. آنچه شاهد آن بودهایم، نصفشدن تیراژ کتاب است و این اتفاق اخیر نشر ما است که وجوه مختلفی هم دارد و دراینمیان نویسنده، مترجم، ناشر، مخاطب و دیگر بخشهای مرتبط با کتاب مانند پخش و کتابفروشی هم در وضعیت اخیر تیراژ کتاب بیتأثیر نبودهاند. تیراژهای هزارنسخهای کتاب که جامعه کتابخوان ما، با نارضایتی و از سر استیصال به آن خو کرده بود، به ۵۰۰ نسخه و حتی کمتر رسید.
توسعه یعنی هدیه کتاب بهجای سررسید
(یادداشت رنانی و بازنشر مقاله نصرالله کسرائیان در باب کتابخوانی در ایران)
سعادتآباد جایی است که حیوانهای ناطق زندگی میکنند و بهجای سررسید، کتاب هدیه میگیرند:
این دو سه روز تماسهای زیادی داشتم از طریق ایمیل، پیامک و تلگرام. همه انتظار دارند و میگویند حالا که نامهای به آن تفصیل را در باب انتخابات برای شورای نگهبان نوشتهای وقت آن است که دریکی دو شبمانده به انتخابات نیز بهگونهای ویژه مردم را ترغیب به رأیدهی کنی. اتفاقاً بعد از نامه به شورای نگهبان متنی را هم تهیه کردم با این عنوآنکه «من رأی میدهم، به صد دلیل» و صد دلیلم را هم در آن ذکر کرده بودم. اما از انتشار آن منصرف شدم. بعد از آن نامه خیلیها برایم پیام دادند از تمجیدهای غریب تا تنفرهای بعید. اما دوستی عزیز دو خط نوشت (واقعاً دو خط) و در آن دو خطش به ضعفی اخلاقی اشاره کرد که در من هست و در نحوه نگارش نامه هم منعکس شده است، ضعفی که حالا که خودم هم نامه را میخوانم متوجه وجود آن میشوم. و چنین شد که نوشته «صد دلیل» را رها کردم.
جدیدترین مطالب
رخدادها
- طرح جنجالی ساماندهی فضای مجازی۱۴۰۰-۰۵-۰۸
- افزایش شکاف طبقاتی و فقر در ایران۱۴۰۰-۰۴-۱۳
- خشونت از کابل تا غزه۱۴۰۰-۰۲-۲۵
- شجریان؛ یادی که گرامی است و گرامی خواهد ماند۱۳۹۹-۰۷-۱۸
- زنان و عرصه سیاست در جهان و ایران۱۳۹۶-۰۴-۱۷