با این کلمه متین آغاز میکنم که “اشرح لی صدری ویسر لی امری و حل عقده من لسان لیفقهوا قولی” و دعایم برای همه شما اینست که سینههایتان گشاده باد و گفتههایتان حجت. قصد دارم مسائل هنر معاصر را در جهان و در کشورهای جهان سوم و از آن جمله در کشور خودمان به اختصار بررسی کنم.
در “اوپانیشادها” تدوین شده در هزاره اول پیش از میلاد مسیح در هند، به این پرسش ازل و ابد برمیخوریم: عالم از چه به وجود میآید و بهچه منتهی میشود و این پاسخ ازل و ابد را هم میخوانیم که عالم از آزادی به وجود میآید، در آزادی میآساید و در آزادی منحل میگردد.
یک بررسی تاریخی؛ از انجمن های ایالتی و ولایتی تا انتخابات شورای شهر
دکتر سعید مقیمی
درآمد
در این پژوهش بهعنوان مقدمهای تاریخی مسئله تمرکز یا عدم تمرکز قدرت در چارچوب قوانین اساسی از مشروطه تاکنون مورد بررسی قرار میگیرد.
از زمان رویارویی ما با موجهای گوناگون مدرنیته، تغییر و تحول ساختار قدرت سیاسی به گونهای که بتواند راه گشای مسائل زمانه باشد، از جمله مباحث چالشبرانگیز سیاسی و اجتماعی این مرزوبوم بوده است. با توجه به اینکه ایران وارث یک امپراتوری بزرگ و لاجرم تلفیقی از قومیتهای گوناگون بوده، تجربه شکلگیری دولت مدرن باعث گردید از سویی تمرکز قدرت در دستان دولت مرکزی و از سوی دیگر چگونگی مشارکت و حضور شهروندان و گروههای قومی گوناگون یک از مباحث عمده گفتمان اساسی در ایران تلقی شود.
روشنفکران و دولت در ایران؛ سیاست، گفتار و تنگنای اصالت
نویسنده: نگین نبوی
مترجم: حسن فشارکی
نشر شیرازه ۱۳۸۸
کتاب روشنفکران ودولت، روایت تغییری مهم و اساسی است در اندیشهی روشنفکران ایران در فاصلهی سالهای دههی ۱۳۲۰ تا سالهایی که به انقلاب ۱۳۵۷ انجامید. اینکه کدام عوامل در این تغییر مؤثر بودهاند، چگونگی این تغییر و نتایج آن بر فضای فکری و سیاسی کشور در این کتاب با رجوع به نوشتههایی بررسی شده است که در سالهای اخیر کمتر مورد توجه تاریخنگاران قرار گرفتهاند. حاصل کار تصویری است که هم از پویایی و تغییرپذیری تفکر روشنفکری ایران در این سه دهه حکایت میکند و هم از وجود جریانی قوی در طیف روشنفکری ایران که ابعاد آن را نمیتوان آنچنان که معمول است فقط با مطالعهی آراء و عقاید تعداد معدودی از روشنفکران که در زمرهی مشهورترینها به شمار میآیند به درستی دریافت.
این نوشته کوتاه را ضمن پژوهشی در بایگانی روزنامه اطلاعات یافتم و چون مرا به فکر فرو برد یادداشتش کردم تا برای دوستان بفرستم.
با درود، محمود فاضلی بیرجندی
اعلامیه مستر شریدان مستشار امریکایی وزارت خواربار
در تاریخ سی تیرماه 1322 در روزنامه اطلاعات شماره 5227 صفحه یک منتشر شده است.
وزارت خواربار در ممالک دیگر از وسایلی شمرده میشود که برای حمایت توده مردم از تنگی آذوقه و گرانی نرخها به وجود میآید و نگهبان انواع خواربار و مسئول ارتزاق جمیع طبقات ملت است. خواه طبقه اغنیا باشد، خواه فقرا و … صدها ماده از خواربار را زیر بازرسی خود گرفته و این بازرسی دامنهدار از آن است که تودههای بزرگ ملت به انواع گوناگونی از مواد خواربار محتاجند و حتی طبقات بی بضاعت و فرومایه ان کشورها عادتا روزی بیست ماده خواربار مصرف میکنند.
رویدادهای تاریخی معانی چندگانه دارند. این معانی چندگانه را میتوان در سه طبقه بندی جای داد. اولین طبقه بندیای که به ذهن میآید، و شاید شایعترین آنها نیز باشد، مربوط به مدارک و اطلاعاتی است که بر رویداد مفروض پرتو میافکند. هرچه که این مدارک غنیتر باشند و در ارتباط منطقی با یکدیگر قرار گیرند، شناسایی و فهم ما از رویداد مفروض بیشتر است. فهم از یک رویداد با کشف و یا در دسترس قرار گرفتن مدارک، مرتبا در معرض تصحیح؛ تعدیل، و یا تعبیر قرار دارد. طبقه بندی دوم در برگیرنده منظره های فهم کنندگان رویداد تاریخی است. این یک خطای آشکار است که بپنداریم آدمیان با فرض در اختیار داشتن منابع یکسان از یک رویداد، منظری واحد بر آن داشته باشند. خلق و خوی ناظر و پیش قضاوتهای وی عوامل بسیار موثری در پیدایش تعدد منظرها هستند. و بالاخره طبقه بندی سوم در تعدد معانی رویدادهای تاریخی، شامل دوری و نزدیکی زمانی به یک رویداد و یا به تعبیر دیگر بقا و یا زوال فضای حاکم بر رویداد است….
زندانی و زندانبان سابق هممحلهاند. زندانی دیروز، امروز که گاهی از کوچه بالایی رد میشود زندانبان را میبیند و خوش و به شی میکنند. محمد بستهنگار اما تنها زندانیای نیست که با زندانبان سابقش چاق سلامتی دارد. زندانبان گاهگاه سری هم به سیدکاظم موسوی بجنوردی در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی میزند و مینشینند با چند نفر دیگر از زندانیان قدیمی به گپ و گفت.
سرتیپ بازنشسته، اصغر کورنگی که متولد ۱۳۰۷ در اصفهان است، دوست نداشته افسر شود. فوق لیسانس حقوق جزایی گرفته بوده و میخواست وارد دادگستری شود و به مردم خدمت کند: «ولی به هدایت یکی از مردان بسیار بزرگ زهد و تقوای اصفهان، مرحوم حاج آقا رحیم ارباب از رفتن به دادگستری منصرف شدم و در شهربانی ماندم که بر حسب اتفاق بیشتر خدمتم هم در زندانها بود…»