صادق قطب زاده و انقلاب اسلامی
صادق قطبزاده، فرزند حسین، در اسفندماه ۱۳۱۴ در تهران متولد شد و تحصیلات مقدماتی را مدرسه دارالفنون گذراند. قطبزاده که در جوانی شاهد کودتای ۲۸ مرداد بود، به جرگه حامیان مصدق و جبهه مخالفان محمدرضا شاه پهلوی پیوست. به همین دلیل بود که عرصه بر او تنگ شد و ناگزیر در سال ۱۳۳۷ راهی ایالات متحده آمریکا شد تا در رشته زبان انگلیسی تحصیل کند. در آنجا بود که در جریان مراسمی که سفارت ایران در واشنگتن برگزار کرده بود، بر گوش اردشیر زاهدی فرزند نخستوزیر دولت کودتا سیلی نواخت. به همین واسطه از آمریکا اخراج و راهی کانادا شد تا مبارزات خود را در قالب انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از کشور به صورتی جدیتر پی بگیرد.
به گزارش تاریخ ایرانی، این فعالیتها اما وی را در کانون توجه دستگاه امنیتی رژیم قرار داد، آنچنان که گفتند برنامه ترور وی در پاریس پیریزی شد؛ نقشهای که البته قطبزاده از آن جان سالم به در برد. سال ۱۳۴۲ در پی گسترش مخالفتها با رژیم به صف هواداران امام پیوست و بعد از آن طی سفرهایی به لبنان پس از آشنایی با مبارزات و فعالیتهای امام موسی صدر شیفته رهبر شیعیان این کشور شد و کمک به آنان را در رأس فعالیتهایش قرار داد.
این تلاشها و فعالیتهای قطبزاده بر ضد رژیم از دید دستگاه امنیتی مخفی نماند که در سال ۱۳۵۳ مأموران ساواک ضمن بازداشت برادر وی و گروگان نگاه داشتن وی به مدت شش ماه از قطبزاده خواستند خود را معرفی کند؛ هشداری که از سوی او مورد بیتوجهی قرار گرفت.
در پی عزیمت امام به پاریس قطبزاده امکانات اقامت ایشان و همراهانش را در فرانسه فراهم کرد. ابتدا آنان را به خانه احمد غضنفرپور برد و سپس باغ نوفللوشاتو را برایشان اجاره کرد. در طول دوران حضور امام در پاریس قطبزاده یکی از مشاوران اصلی رهبر انقلاب بود و ایشان را در بسیاری از تصمیمگیریهای مهم همراهی میکرد. سرانجام در روز ۱۲ بهمن ماه قطبزاده با هواپیمای حامل امام خمینی که بعدها «پرواز انقلاب» نام گرفت به کشور بازگشت.
با پیروزی انقلاب، قطبزاده که به شدت مورد وثوق امام بود، به عنوان عضو شورای انقلاب و رییس سازمان رادیو تلویزیون منصوب شد. حضور او در رأس سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران انتقادات بسیاری را از طیفهای مختلف سیاسی، کارکنان این سازمان، برخی از روحانیون و حتی سخنگوی دولت موقت برانگیخت. بسیاری او را به سانسور و بازگرداندن فضای اختناق متهم کردند، تا اینکه سرانجام با بالا گرفتن اعتراضات، قطبزاده از این سمت کنار گذاشته شد.
در پی تسخیر سفارت آمریکا و استعفای دولت موقت، صادق قطبزاده بعد از مدت کوتاهی که ابوالحسن بنیصدر سمت وزارت خارجه را برعهده داشت، جانشین وی شد. در این دوره وی به یکی از مشهورترین سیاستمداران ایرانی تبدیل شد که هر روز تصویرش در رسانههای جهانی منتشر میشد. وی تلاش زیادی از یک سو برای آزادی گروگانهای آمریکایی و از سوی دیگر برای بازگرداندن شاه به ایران انجام داد. با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوره اول، در همین زمان او نیز کاندیدا شد اما در رقابت با رقیب دیرینش یعنی بنیصدر، شکست خورد.
بعد از این شکست به تدریج حضور قطبزاده در ساختار سیاسی کمرنگ و کمرنگتر شد، تا اینکه در آبان ۵۹ حضورش در یک مناظره تلویزیونی خبرساز شد. پنجشنبه ۱۵ آبان بود که بعد از اخبار سراسری شبکه دوم برنامهای با عنوان بحث آزاد درباره عملکرد رادیو تلویزیون پس از انقلاب پخش شد. مجری برنامه اعلام کرد این بحث قرار بود با شرکت کلیه مدیران صداوسیما پس از انقلاب برگزار شود، اما بهجز آقایان قطبزاده و دکتر مبلغی اسلامی (قائممقام وقت سرپرست سازمان که در آن زمان اداره صداوسیما را برعهده داشت) بقیه اعلام کردهاند به علت شرایط فوقالعاده کشور و جنگ عراق با ایران مصلحت نمیدانند در این بحث شرکت کنند.
مجری برنامه در این مورد یادآور شد، طی اطلاعیه دیگری که شبکه دوم منتشر کرده به اطلاع کسانی که در این بحث شرکت نکردند رسیده بود که اگر مسائل این بحث آزاد ربطی با مسائل جنگ پیدا کرد، آن قسمت از برنامه حذف یا کل برنامه حذف خواهد شد اما در این مورد از طرف مدیرانی که شرایط جنگ را علت عدم شرکت خود در بحث آزاد اعلام کردند پاسخی نیامد و به ناچار برنامه با شرکت صادق قطبزاده اولین سرپرست صداوسیمای جمهوری اسلامی و دکتر مبلغی اسلامی قائممقام وقت سازمان برگزار میشود. در این برنامه که بیش از ۸۰ دقیقه به طول انجامید صادق قطبزاده و مبلغی اسلامی مسائل متفاوتی را درباره رادیو تلویزیون و امور جاری کشور برشمردند.
روزنامه کیهان در گزارشی از این برنامه نوشت: «قطبزاده ضمن برشمردن نارساییهای موجود سازمان در زمان تصدی خود و نیز در حال حاضر گفت: اعمال نظرهای شخصی و گروهی مانع اجرای برنامه خوب و مردمی از صداوسیمای جمهوری اسلامی شده است. این وضع باعث شده است که اخبار صحیح به گوش مردم نرسد و هر روز به تعداد کسانی که گوش به رادیوهای بیگانه برای کسب خبر صحیح میدهند افزوده شود.
قطبزاده افزود: آنچه که در رادیو و تلویزیون میگذرد وضع آشفتهای که بر این سازمان حاکم است شبیه وضعی است که در دیگر سازمانها و نهادهای کشور حاکم است.
دکتر مبلغی اسلامی نیز طی سخنانی گفت: بر کار این سازمان هیچ ضابطه و اصولی حکم نمیکند. هرچه هست، گروهگرایی است. مبلغی اسلامی یادآور شد کسانی که بر مسند کار هستند و پستهای مهم را اشغال کردهاند نه تخصص دارند و نه کارآیی و تقوا.
مبلغی اسلامی در قسمت دیگری از سخنان خود به درگیریهای اخیری که در رابطه با چند انتصاب او در سازمان پیش آمده بود، گفت: در این سازمان عده قلیلی هر کاری دلشان میخواهد میکنند و در این رابطه به خود من و کسانی که من انتخاب کرده بودم شدیداً حمله کردند و در حضور همسرم بدترین تهمتها را به من زدند در حالی که اقدام من برای معرفی چند مسئول به خاطر نارساییهایی که بر سازمان حاکم بود صورت گرفت، به خاطر کمکاریهایی که در این سازمان صورت میگیرد و کار تولید در این سازمان به روزی حدود ۴۰ دقیقه و ماهی ۲۰ ساعت رسیده است و سرمایه عظیمی به خاطر کمکاری به هدر میرود.»
در پی پخش این برنامه انتقادی ستاد تبلیغات شورای عالی دفاع و دادستان کل کشور بیانیههایی منتشر کردند. ستاد تبلیغات جنگ با انتقاد از آنچه گروهگراییهای ناشی از نبود تقوا میخواند، از پیگیری پخش این برنامه از طریق مراجع قضایی کشور خبر داد. همزمان آیتالله موسوی اردبیلی دادستان کل کشور طی بیانیهای حججالاسلام علیاکبر محتشمیپور و عبدالله نوری را مشترکاً به سرپرستی صداوسیما و دکتر ندیمی را به عنوان سرپرست شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران منصوب کرد. در این بیانیه آمده بود این افراد تا معرفی سرپرست از سوی قوای سهگانه در این سمتها باقی میمانند.
همزمان با این بیانیه، صادق قطبزاده بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. بازداشت قطبزاده سر و صدای بسیاری به پا کرد و اعتراضات گستردهای را برانگیخت. در همین ارتباط مهندس مهدی بازرگان نخستوزیر پیشین طی یادداشتی به شدت از این اقدام انتقاد کرد. در این یادداشت که با قطعه شعر «هر دم از این باغ بری میرسد، تازهتر از تازهتری میرسد» آغاز شد، آمده بود: «بازداشت قطبزاده که در برخورد اول به افسانه و شایعه شباهت داشت، با کمال تعجب واقعیت پیدا کرد! کاری ندارم که روش گذشته آقای قطبزاده چگونه بوده و مصاحبه اخیر در تلویزیون تا چه حد معقول و خالی از ایراد باشد. امر مسلم این است که برنامه زنده نبوده و صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران میتوانسته است پخش نکند. اما درد بزرگ در این است که چطور گردانندگان انحصارگر ما فکر نکردهاند عمل آنها چه اثر وحشتناکی به لحاظ احساس عدم امنیت و بیاعتبار کردن قانون اساسی در مردم سراپا ایمان و امید و فداکاری ایجاد میکند و چه قضاوتی دنیای خارج که هدف صدور انقلاب ما هستند خواهند نمود. وقتی با چنین سادگی و افتضاح یک مبارز کهنهکار، عضو شورای انقلاب، مدیرعامل رادیو تلویزیون و وزیر خارجه توقیف و توهین میشود دیگر چه آبرویی برای اسلام و انقلاب ایران باقی خواهد ماند؟! جداً و استرحاماً از مقام رهبری انقلاب خواهان دخالت، جبران و جلوگیری از این تجاوزات هستم.»
همزمان گروهی از مردم قم با برگزاری راهپیمایی خواستار آزادی قطبزاده شدند. آن شعار میدادند: «درود هر آزاده، بر صادق قطبزاده». هزاران تن از بازاریان تهران نیز با صدور بیانیهای بازداشت وی را محکوم کردند. آیتالله سیدمرتضی پسندیده برادر امام نیز در بیانیهای نوشت: «با عرض معذرت، بازداشت جناب آقای قطبزاده که در جمهوری اسلامی ایران وزیر خارجه، عضو شورای انقلاب و رییس صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و از ارکان مملکت و مورد علاقه اکثریت ملت است، موجب تأسف و تعجب است و استخلاص فوری و معذرت و اعاده حیثیت مشارالیه مورد تقاضا است.»
آیتالله بهاءالدین محلاتی نیز طی تلگرامی که برای امام ارسال شده بود، توقیف قطبزاده را عملی ناروا دانست و ۳۶ نماینده مجلس نیز بر اساس اصل ۳۲ قانون اساسی خواستار آزادی وی شدند. اینچنین بود که بعد از دو روز صادق قطبزاده از زندان آزاد شد. وی پس از آزادی به دیدار امام رفت و در پی آن در گفتوگو با روزنامه کیهان با اشاره به اعتراضاتی که در دوران بازداشتش صورت گرفته بود، گفت: «مردم از شرافت آزادی، حیثیت انقلاب اسلامی و حرمت قانون اساسی دفاع کردند.» وی با بیان اینکه در فضایی که طنین فریاد آزادی از حلقوم مردم کوچه و بازار برخیزد، هیچ عذری برای توجیه و فرار از مسئولیت وجود ندارد و افزود: «دستور آزادی مرا امام صادر کرده است.»
هرچند بازداشت قطبزاده در آبان ۵۹ به دنبال اعتراضاتی که شد، در نهایت به آزادی وی انجامید اما این پایان کار نبود. در فروردینماه ۱۳۶۱ انتشار خبر دستگیری قطبزاده به اتهام کودتا علیه جمهوری اسلامی و تلاش برای ترور امام خمینی، موجی از حیرت را در محافل داخلی و خارجی پدید آورد. آنچنان که گفته شد، کودتاگران با دفن مقدار زیادی مواد منفجره در اطراف منزل امام در جماران، قصد داشتند ایشان را ترور کنند.
محمدی ریشهری رییس وقت دادگاه انقلاب ارتش در کتاب خاطرات خود مینویسد: «آقای قطبزاده در تاریخ 1361.1.17 به اتهام توطئه نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی بازداشت شد. قطبزاده البته مدعی بود که اینجانب هرگز نخواستم که نظام جمهوری اسلامی را براندازم. اصلاً مساله براندازی نظام جمهوری اسلامی مطرح نبوده بلکه به نظر من به عکس بوده. قطبزاده برای کودتا یک سال و نیم فعالیت کرده بود و پس از دستگیری اعلام کرد که آمادهام حرفهایم را در مصاحبه تلویزیونی بگویم اما به شرط اینکه مرا فوراً یا اعدام کنید یا عفوم کنید.»
در جریان بازجوییها درباره کودتا بود که قطبزاده نام آیتالله شریعتمداری را چند بار به میان آورد. آنچنان که قطبزاده گفته بود، آیتالله شریعتمداری قرار بود پس از این کودتا آن را تأیید کند؛ موضوعی که از سوی آیتالله شریعتمداری رد شد.
ریشهری در کتاب خاطرات خود درباره بازجویی از آیتالله شریعتمداری مینویسد: «ایشان حاضر نمیشد که در ارتباط با اتهامات خود به بازجویان رسمی پاسخ گویند؛ البته شاید هم کمتر کسی جرأت بازپرسی از او را داشت … احترام به شخصیت وی اقتضا میکرد که اینجانب برای تحقیق از وی به قم بروم؛ از این رو به منزل ایشان رفتم و در قسمت بیرونی منزل ایشان نشستم و پیغام دادم که به این قسمت بیاید، آمد و نشست. به ایشان گفتم آقای قطبزاده تصمیم داشت حرکتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهد، شما را هم در جریان گذاشت، آیا شما این مطلب را قبول دارید؟ آقای شریعتمداری پاسخ داد: این نسبت دروغ است، من هیچ اطلاعی از این ماجرا ندارم. گفتم بسیار خوب، شما همین مطلب را بنویسد که آنچه به من نسبت دادهاند دروغ است. در این هنگام من ورقه بازجویی را به ایشان دادم سؤالهایی را به تدریج به صورت کتبی مطرح کردم و ایشان پاسخ داد.»
در پی این ماجرا احمد عباسی (داماد آیتالله شریعتمداری)، دکتر جواد مناقبی و مهدی مهدوی نیز بازداشت شدند. اندکی بعد آیتالله شریعتمداری از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت خلع شد یا آنچنان که ریشهری مینویسد: «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان یک وظیفه شرعی عدم صلاحیت ایشان را اعلام و غصب نابهحق مقام والای مرجعیت را به وسیله این آخرین نقطه امید آمریکا تذکر داد.»
صادق قطبزاده این بار به جرمی متهم بود که کمتر کسی برای حمایت از وی پا پیش گذاشت. نه از راهپیمایی هوادارانش در قم خبری بود و نه از بیانیههای چند هزار امضایی بازاریان و نه اعتراض چهرههای سیاسی مذهبی. کارول جروم خبرنگار شبکه سیبیسی و از دوستان قطبزاده از پیشنهاد برخی دوستان به وی برای خروج از کشور سخن گفته است؛ پیشنهادی که از سوی او رد شد. قطبزاده که خواسته بود یا فوراً اعدامش کنند یا عفو شود، پنج ماه در زندان اوین ماند. دادگاه او در مرداد ۶۱ تشکیل شد و بعد از ۲۰ روز محاکمه، سرانجام از سوی محمدی ریشهری به اعدام محکوم و در سحرگاه روز 24 شهریور ۱۳۶۱ حکمش به اجرا درآمد.