نوشته: دانیله لورنتسینی ترجمه: نیکو سرخوش جاشوئا کلووِر اخیراً در وبنوشتی بهدرستی به ظهور مجموعهای جدید از «انواع قرنطینه» اشاره میکند. تعجبی ندارد که یکی از این انواع قرنطینه بر انگارهٔ زیست…
*** محمدمنصور هاشمی ما همه میمیریم. اما همه یک جور زندگی نمیکنیم. محمدرضا شجریان از دنیا رفت. دوست داشتیم بیشتر باشد. بیشتر بماند. بیشتر بخواند. ولی مرگ کاری به دوستداشتنهای ما ندارد….
هر چه زمان میگذرد احتمال غیر طبیعی بودن درگذشت چهرههایی چون مصطفی خمینی، شریعتی، آل احمد، تختی و صمد بهرنگی کمتر مطرح میشود؛ هر چند محتشمیپور بر فرضیه قتل اصرار دارد…
اول آبان، چهلویکمین سالگرد درگذشت آیتالله سیدمصطفی خمینی است. هر چند سال پیش برنامههایی به مناسبت چهلمین سالگرد اجرا شد اما همچنان یادکرد آن موضوعیت دارد.
متن سخنرانی در انجمن سلطنتی آمارگران در 23 آوریل 1901 (عصر مظفرالدین شاه)
در آغاز قرن بیستم، ایران در آستانهٔ انقلاب مشروطه قرار داشت؛ انقلابی که ناتمام ماند. ایران آن زمان، صحنهٔ رقابتهای آشکار و پنهان قدرتهای استعماری، بهویژه انگلستان و روسیه، بود. ژوزف رابینو نخستین رئیس بانک شاهنشاهی ایران بود، بانکی که در 1885 و در پی واگذاری امتیاز تأسیس بانک به بارون جولیوس دو رویتر تأسیس شده بود. بانک شاهنشاهی نخستین بانک مدرن ایران بود که مرکز قانونیاش در لندن و تابع قوانین بریتانیا بود.
فهم رابطۀ دولت ملت در ایران در دم و دستگاه فکری خاصی متصلب شده است. این دم و دستگاه فکری که به «نظریۀ استبداد ایرانی» معروف است یک حکومت قاهر را در بالا و یک تودۀ بیشکل را در پایین به تصویر میکشد و تاریخ ایران را در دوری میفهمد که استبداد بازیگر اصلی آن است. در این نوع نگاه از ۷۰۲۲ سال پیش تاکنون ساختار استبدادی بر ایران حاکم است که دوری تکراری را بر تحولات سیاسی ایران حاکم کرده است.
«تلاش برای ارائه فلسفه ماهیت و وضعیت دولت مدتی است در ایران شروع شده و من نیز در اینجا کوشیدهام این رابطه را توضیح دهم. یادآوری این امر ضروری است که بلندای تاریخ ایران را نمیتوان در یک یا دو محور تجمیع کرد. آنجا که قصد تجمیع داریم باید با تساهل و تسامح لازم به آن توجه کرد. برای ورود به بحث مایلم از یک متن ادبیاتی استفاده کنم، شاید این امر برای فضایی که ما در بلندای تاریخ در آن تنفس و زندگی کردیم، گویا باشد. برادران کارامازوف از جمله چند کتاب بسیار مهم داستایوفسکی است و به عقیده من در زمره کتابهایی است که میتواند با تئوریهای سیاسی پهلوبهپهلو بزند. فرصت نیست که در اهمیت کتاب صحبت کنم، تنها قصد دارم به یکفصل و از آن فصل به چند گزاره اشاره کنم. فصل «مفتش بزرگ». این فصل در کتاب اهمیت کلیدی دارد و حکایت از آن میکند که مسیح بار دیگر به میان مردم بازگشته و شرایط را آنگونه که میپسندید، نمییابد.