کتاب «روزهای خدا» نوشته جیمز بوکن درباره ایران*
«انقلاب ایران از آن دسته رخدادهایی بود که مسیر تاریخ در آن عوض میشود. سقوط حکومت پادشاهی ایران فقط نظم سیاسی در خاورمیانه را مختل نکرد بلکه نگاه تازهای هم برای نظاره کردن امورات انسانی با دیدی معنوی وارد دنیای سیاست کرد.»
جیمز بوکن، نویسنده کتاب «روزهای خدا» یا ایامالله، با عنوان فرعی «انقلاب در ایران و پیامدهای آن» با نوشتن چنین جملهای به تأثیر دامنهدار انقلاب ایران و تشکیل جمهوری اسلامی اشاره دارد.
کتاب روزهای خدا، مروری بر فراز و نشیبهای تاریخ سیاسی معاصر ایران است. به گفته نویسنده، او بار اول در سال ۱۹۷۴ و در حالیکه ۱۹ سالش بود به ایران رفت و مدتی در این کشور زندگی کرد: «من در سالی به ایران رفتم که قیمت نفت خام چهار برابر شده بود و اروپا نیروگاههایش را خاموش کرده بود.»
بوکن آن زمان دانشجوی سال دوم در یکی از کالجهای دانشگاه آکسفورد بود و در ایران در یکی از مدارس وابسته به نیروی هوایی ارتش، به عنوان معلم مشغول به تدریس شد.
“نویسنده از کنت دو گوبینو دیپلمات فرانسوی نقل میکند که در سال ۱۸۶۰ متذکر شده بود ایرانیها از اصلاحات خوششان نمیآید اما با رخت بربستن مصلحان، اظهار تأسف و پشیمانی میکنند.”
«در روز پرداخت حقوق، پیرمرد حسابدار با ته ریش که پدر تیمسار (صاحب مدرسه، که عموماً عصرها با لباس نظامی همراه با آجودانهایش میدیدمش) بود، امضا کردن چک حقوق را یک ساعت و نیم طول میداد. یک همکار هندی بهم رساند که انتظار انعام از من دارد. این شغل را ول کردم.»
بوکن سپس به اصفهان میرود و در یک مدرسه دخترانه زبان انگلیسی تدریس میکند. «مدرنیته پهلوی» او را مبهوت کرده بود: «در این شهر مشهور با عمارتهای که نفس در سینه حبس میکرد، مربیان نظامی… با زنان آسیاییشان مستقر بودند. من فکر کردم برای دیدن چیزهایی که [از سنتهای ایران پیش از نوسازی سریع] باید میدیدم، دیر رسیدم.»
نویسنده با مقایسه مصر و سوریه که به آنجا سفر کرده بود، معتقد است سیاست، جزو اصلیترین دلمشغولی ایرانیها است.
کتاب «روزهای خدا» تشکیل شده از دوازده فصل با عناوینی مانند: شیوه حکمرانی پهلوی؛ اقتصاد سیاسی ایران؛ دین در ایران؛ نیروهای مسلح در آستانه وقوع انقلاب؛ ظهر طولانی؛ آتش سوزی در سینما؛ و بخش خدا بزرگ است.
“«پهلویها به نظر خود قهرمان استقلال ایرانیان بودند حال آنکه در باور عموم به قدرتهای خارجی وابسته بودند.» به عقیده بوکن در این شرایط حکومت فکر میکرد روحانیون شیعه در روند مدرن سازی رام شدهاند و متحدان آنها یعنی اقتصاد سنتی و بازار تحت کنترل درآمدهاند، اما در واقع آنها بودند که غرور ملی را به نفع خود جلب کرده بودند.”
اما جیمز بوکن بر اساس درونمایههای تاریخی و سیاسی، کتاب را به دو قسمت عمده تقسیم کرده است.
یک قسمت با روایت از چگونگی شکلگیری نظام پهلوی مناسبات سیاسی اجتماعی مردم آغاز میشود. نویسنده میخواهد با این مرور «خاک و گل از ریشههای انقلاب در نظام قبلی را بزداید.» به نظر او فهم انقلاب ایران بدون فهم پهلویها ممکن نیست.
بوکن معتقد است که ایران با اینکه تحت استعمار مستقیم کشوری نبوده اما برکنار از مداخلات انگلیس، روسیه و آمریکا هم نبوده است. این مسئله بیشتر شرف و افتخار ایرانیان را آزرده تا عدم استقلالشان را.
به عقیده او علل جریحهدار شدن غرور ایرانیان ترکیبی از مسائل مختلف بود. نویسنده به این موارد اشاره دارد: نحوه فعالیتهای شرکت نفتی بریتانیا؛ تهاجم روسیه و بریتانیا در سال ۱۹۴۱ و کودتای ۲۸ مرداد.
«پهلویها به نظر خود قهرمان استقلال ایرانیان بودند حال آنکه در باور عموم به قدرتهای خارجی وابسته بودند.»
به عقیده بوکن در این شرایط حکومت فکر میکرد روحانیون شیعه در روند مدرن سازی رام شدهاند و متحدان آنها یعنی اقتصاد سنتی و بازار تحت کنترل درآمدهاند، اما در واقع آنها بودند که غرور ملی را به نفع خود جلب کرده بودند. این چنین بود که آنها «بازارهای شهری یا کویهای روستایی» را تسخیر کردند.
سر فصل اقتصاد سیاسی کتاب، با نقلی از سعدی آغاز میشود که ترجمه لفظ به لفظ آن چنین جمله ای میشود: بنیاد ظلم در جهان در آغاز بسیار محدود بود.
“جیمز بوکن بیش از دو دهه بعد، بار دیگر در سال ۱۹۹۸ به ایران سفر کرد. این بار بر خلاف سفر اول او قیمت نفت خام به حدی چشمگیری پایین آمده بود. طبق مشاهدات او، اکبر هاشمی رفسنجانی سعی کرده بود خسارات جنگ را جبران کند اما کمبود درآمد جلوی آن را گرفته بود. ایرانیها بهتر از زمان پادشاهی زندگی نمیکردند و از رفاه پایینتری برخوردار بودند. «کشور در نوعی میانمایگی تجاری فرو غلطیده بود.»”
نویسنده معتقد است پس از کشف اولین حوزه نفتی در ۲۶ مه ۱۹۰۸ «ایران دیگر به درآمدِ محصولات کشاورزی در سرزمینی خشک متکی نبود… نفت ایران از تمدن بزرگ محمدرضا شاه پهلوی تا جمهوری ستیزهجوی روحانیون که تحت رهبری آیت الله خمینی به قدرت رسیدند، به بلندپروازیِ پروژههای خیالی میدان داد.» به همین دلیل، نفت بلایی بود در جامه عافیت.
بخش دوم سرگذشت انقلاب و پیامدهای آن را روایت میکند.
این بخش از تظاهرات خیابانی و اعتصابات سالهای ۱۳۵۶ و ۵۷، خروج شاه و ورود آیت الله خمینی تا چگونگی شکلگیری قانون اساسی جدید شروع میشود با اعدام مخالفان و حذف رقبا توسط روحانیون، جنگ با عراق و درگذشت آیت الله خمینی ادامه مییابد و در پایان نگاه مختصری به اصلاحات و شکست آن و البته دوره احمدینژاد دارد.
پس از سفر اول، جیمز بوکن بیش از دو دهه بعد، بار دیگر در سال ۱۹۹۸ به ایران سفر کرد. این بار بر خلاف سفر اولش قیمت نفت خام به حدی چشمگیری پایین آمده بود.
طبق مشاهدات او، اکبر هاشمی رفسنجانی سعی کرده بود خسارات جنگ را جبران کند اما کمبود درآمد جلوی آن را گرفته بود. ایرانیها بهتر از زمان پادشاهی زندگی نمیکردند و از رفاه پایینتری برخوردار بودند. «کشور در نوعی میانمایگی تجاری فرو غلطیده بود.»
روایت جیمز بوکن از چند دهه تاریخ معاصر ایران، با این توضیح خاتمه مییابد که محمد خاتمی به عنوان فردی تحصیلکرده که در سال ۱۳۷۶ رئیس جمهور شده بود، تلاش کرد که درهای ایران را به روی جهان بگشاید که با ناکامیهایی روبرو شد، محمود احمدینژاد رئیس جمهور بعدی در جهت خلاف اصلاحات حرکت کرد و مسئله اتمی ایران حادتر شد.
نویسنده از کنت دو گوبینو دیپلمات فرانسوی نقل میکند که در سال ۱۸۶۰ متذکر شده بود ایرانیها از اصلاحات خوششان نمیآید اما با رخت بربستن مصلحان، اظهار تأسف و پشیمانی میکنند.
کتاب «روزهای خدا» را انتشارات جان موری در ۴۸۲ صفحه به چاپ رسانده است.
- حشمت حکمت – بی بی سی سه شنبه 01 ژوئیه 2014 – 10 تیر 1393