الهه نصیری*
دیوید هاروی، جغرافیدان تاریخی، در سال 1985 مجموعه بزرگی از مقالاتش را در دو جلد تحت عنوان « مطالعاتی در باب تاریخ و نظریه شهرنشینی سرمایه داری» منتشر کرد. عنوان دو جلد به ترتیب عبارت بودند از: «آگاهی و تجربه شهرنشینی» و «شهری شدن سرمایه»**. این کتابها در بررسی تحولات تاریخ شهری مارکسیستی بسیار مهم بودند و هر مقاله الهامبخش تاریخنگاری کامل در نوع خود بوده است. اندکی کمتر از بیست سال بعد «پاریس، پایتخت مدرنیته» که نسخه جدیدی از مقالات محوری کتاب آگاهی و تجربه شهری بود، بهتر از قبل و مزین به 116 تصویر ارائه شد. بااینحال از همان نگاه اول تغییر قابل مشاهده ای در نوع تاکید آشکار آن در انتخاب عنوان خشک و ارتدکس مارکسیستی کتاب اول در سال 1985 و عنوان ملهم از والتر بنیامین در کتاب منشر شده در سال 2003 وجود دارد. به وضوح کتاب والتر بنیامین تحت عنوان «پروژه پاساژها» (Arcades project) که توسط دانشگاه هاروارد ترجمه شد منجر به این تغییر شده است. این اثر ناتمام در سال 1940 به همان شکلی که باقی گذاشته شده بود به صورت مجموعهای از یادداشتهای مرتب شده، منتشر شد.
خوانش جدید این کتاب منجر به ارزیابی مجدد از فهم مدرنیته و نقش flàneur (آدم پرسه زن) شد. در سال 1985 بنیامین سه بار در متن کتاب هاروی حضور پیدا می کند آنهم به طور گذرا و در حد نقلقول، اما در سال 2003 بنیامین به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد و سیزده بار در آن حضور پیدا می کند. این به آن معنا نیست که کل کتاب در پرتو الهامات بنیامینی مورد بازبینی قرار گرفته است. در واقع قسمت اعظم استدلالات بخشهای جدید کتاب از این تلاش نشات گرفته است که می خواهد مدرنیته را چیزی بهغیراز اسطوره نداند.
کتاب تشکیل شده است از یک مقدمه جدید، یک فصل نو در مورد بالزاک که قبلاً دو بار چاپ شده بود، فصل جدید تحت عنوان« رویای تنواره سیاسی» و چاپ مجدد بخشهای اصلی «آگاهی و تجربه شهری».
دیوید هاروی ما را با یک کتاب ترکیبی مواجه می کند به گونهای که برخی از اندیشه های آن به اواخر دهه 1970 برمی گردد و برخی دیگر نشاندهنده اندیشه های متأخرتر است. این شیوه برای نگارش یک متن کاملاً منسجم معمولاً استفاده نمی شود، بنابراین مسائل کم اهمیت و کوچک مثل تعداد قربانیان کمون بین بیست تا سی هزار نفر در فصول کتاب در نوسان است. بااینحال باوجود این استثناها در واقع این کتاب مستحق آن است که به جد مورد عنایت قرار بگیرد. در مقایسه با طرز تلقی او در اواسط دهه 1980، روشن است که اکنون هاروی بیشتر بر روی سال 1848 تاکید دارد. در کتاب جدید شخصیت مغرور هوسمن به مفهوم Haussmannisation تقلیل می یابد و پروژه ای در طول یک قرن ظاهر می شود که در آن گسست اصلی مدرنیته مورد نظر با گذشته، رویاپردازی میشود. الگوهای تبیینی مارکسیستی هنوز در این متن برترین الگوها هستند اما بااینحال با تعامل مداوم با اشکال گفتمانی ارائه شده، این الگوها متوقف می شوند بهغیراز “ساختارشکنی های بیپایان”. این شیوه کار به سرتاسر کتاب بیشتر رنگ و بوی تاریخ اجتماعی سنتی را می دهند تا متنی را که به تازگی در مورد مسائل مشابه منتشر شده باشد.
خوانش جدید این کتاب منجر به ارزیابی مجدد از فهم مدرنیته و نقش flàneur (آدم پرسه زن) شد. در سال 1985 بنیامین سه بار در متن کتاب هاروی حضور پیدا می کند آنهم به طور گذرا و در حد نقلقول، اما در سال 2003 بنیامین به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد و سیزده بار در آن حضور پیدا می کند. این به آن معنا نیست که کل کتاب در پرتو الهامات بنیامینی مورد بازبینی قرار گرفته است.
بااینحال فرم های گفتمانی، طبقه و جنسیت را در بر نمی گیرند موضوعاتی که به نظر می رسد هاروی با آنها کمتر احساس راحتی می کند و درگیر می شود. برای مثال برخی از مباحث او در مورد زنان بر اساس شرایط جنسیتی دورههای دیگر بیان شده است. هاروی با تلاش برای تقلید از اثر کارل شورسک Fin-de-siècle Vienna:politics and culture)) در پی ارائه بازنمودی جامع از”کلیتی است که شهر بر مبنای آن ساخته شده است” و شاید به اشتباه در این رابطه بنیامین را جستجوگر دیگر برای همان هدف نهایی می داند.
در میان بخش های جدید، قطعه بالزاک بدون شک قویترین بخش است. به رغم این واقعیت که بالزاک هم دوره اصلی پروژه پاساژها بود، بنیامین بر روی بودلر بیش تر از بالزاک متمرکز شده است. هاروی بالزاک را بهعنوان یک شهرنشین برای مطالعه انتخاب می کند. این مطالعه مستلزم تجزیهوتحلیل شیوه روایت بالزاک در مورد شهر است، در حقیقت گشودن آرمانهای اتوپیایی او و تحسین شیوه تشریح بالزاک در مورد فضای داخلی شهر پاریس است. همچنین این بخش به وضوح بیشتر به دنبال موضوع های فرهنگی مورد علاقه مارکسیسم و بنیامین است: flaneur (آدم پرسه زن) و افسانه کالای بورژوازی. در حالی این موضوعها را ازنو مطرح می کند که آنها را به دوره قبل از بودلر نسبت می دهد. فصل دوم به سیاستهای انقلابی و طرح های اتوپیایی دهه 1830 و 1848 اختصاص داده شده است.این فصل موضوعهایی را که در حال حاضر آشنا هستند و بنیامین را هم مجذوب خویش ساخته اند مطرح می کند. این فصل هم تلاشی است برای توضیح تحولات اندیشه های سوسیالیست اتوپیایی و هم ترسیم آنها بر روی شهر پاریس. نوستالژی در این جا قابل لمس و آشکار است و آن نقد زیانهای ناشی از تخصیص سرمایه دارنه ی فضای شهری است. گوستاو فلوبر به همین ترتیب”شهر را به مثابه یک صحنه تنظیم شده” تقلیل می دهد. شهر از یک ارگانیسم زنده در روایت بالزاک به “پس زمینهای برای عمل انسان که زیبایی شناسی بورژوازی بر اساس آن به حرکت خود ادامه می دهد” تقلیل می یابد. در این کتاب هاروی چنین می گوید:”شهر به یک شی مرده تبدیل می شود”.چنین اظهارات مهمی موجب برانگیختن افکار می شوند.
برای من بسیار عجیب است که دوست فلوبر، ماکسیم دو کمپ اطلاق استعاره های بدن را در مورد شهر پاریس ادامه می دهد در حالیکه در طیف سیاسی مقابل او، ژول والاس نیز بازنمایی استعاری پاریس را بعد از سال 1848 عنوان کرده است. این امر نگران کننده است که یک نویسنده که بیدرنگ علیه مفهوم گسست رادیکال به مثابه اسطوره اظهارنظر می کند، بسیار بر اهمیت معرفت شناسی روزهای ژوئن تمرکز نماید.( اشاره به روزهای بین 23 تا 28 ژوئن 1848، قیام خونین در پاریس در اوایل روزهای جمهوری دوم)
هاروی در قسمت روایتهای سیاسی ضعیف تر است، اغلب آنها اعداد تاریخی و کاریکاتور هستند. خشم راستین او از قتلعام کموناردها مانند سرودی مذهبی تکرار می شود اما به دور از مباحث مربوط به محاصره خشونتبار پاریس و تاریخ معاصر فرهنگ سیاسی امپراتوری دوم و اوایل جمهوری سوم بیان می شود که تأثیر آن را کاهش می دهد.
بخش دوم کتاب که چاپ مجدد متن سال 1985 است، تمام نقاط ضعف و قوت متن قبل را دارد بهجز حملهای مختصر و تا حدودی تحقیرآمیز به تفسیر گولد از طبقه و انسجام محلی در پاریس پیش از سال 1860 . این متن به ادبیات معاصر و همچنین سیاستهای پاریس و شهرنشینی به طور کامل نمی پردازد. این قسمت در حد یک تفسیر کلاسیک مارکسیستی از مدرنیزاسیون پاریس باقی می ماند. تحلیلها اساساً اقتصادی هستند و تاکید بیشتر بر روی گردش کالا، مردم و سرمایه است. اما بسیاری از اظهارنظرها اکنون به نظر قابل بحث می آیند و جزئیات بسیاری وجود دارند که میتوان به آنها انتقاد کرد مثل شاخص نرخ بیسوادی که بدون هیچ گونه بحث یا زمینهای ارائه می شود. تصاویر که اکثراً از گردشهای مارویل در سال 1860 در شهر پاریس و کاریکاتورهای دومیه گرفته شدهاند سزاوار بحث های کاملتری بودند.
در آخربه نظر من تا جایی که تلاش وجود دارد که این کار بهعنوان اثری جدید ارائه شود، میتوان گفت که اندکی ناامید کننده است اما به عنوان نسخهای جدید این کتاب برای نسل جدیدتر محققان و پژوهشگران یکی از مهمترین اکتشافات در مورد شهر پاریس است.
- * این متن ترجمه ای است از:
- Review by Bertrand Taithe, University of Manchester
- H-France Review Vol. 4 (June 2004), No. 66
- ** شهری شدن سرمایه (۱۹۸۵) (با ترجمه عارف اقوامی مقدم و توسط نشر اختران انتشار یافته است)