در چند سال اخیر نقدهای جدی متعددی توسط بزرگان علمی کشور به جریان علم و نهاد دانشگاه در ایران مطرحشده است. نقدهایی که برخلاف آمارنامههای مسئولان از رشد علمی و ارتقای رتبههای جهانی، وجه دیگری از روند علم و آموزش عالی ایران را به نمایش میگذاشت.
این نقدها که از سیاستهای آمرانه ISI نویسی شروع شد و سپس توسعه انبوه دانشگاه در قالب دکانهای آموزشی در شهرها و شهرستانها مدنظر قرار گرفت و بعد هم مسئله ارتقای زودرس و بورسیههای بیکیفیت و درنهایت پذیرشهای انبوه دکتری ادامه یافت، منجر به شکلگیری موقعیتی بغرنج در دانشگاه ایرانی شد.
هرساله در روز 16 آذر برای بزرگداشت یاد سه دانشجوی دانشکده فنی قندچی، بزرگ نیا و شریعت رضوی، جنبوجوشی در دانشگاهها ایجاد میشود. و با چند سخنرانی و مناظره، و سردادن وهم سرایی یار دبستانی وسراومد زمستون و چند شعار سیاسی، مراسم نمادینی و احساسی صورت میگیرد. و این میشود همه رسالت دانشجو. 63 سال از آن حادثه میگذرد و بسیاری از مؤلفهها ملی، جهانی، تغییریافته است. و حتی مفهوم دانشجویی و دانشگاه متحول شده و ما مجبور به بازاندیشی و بازتعریف بسیاری از مقولهها ازجمله دانشجو و دانشگاه هستیم.
رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری گفت: شانگهای یکی از معتبرترین نظامهای رتبه بندی بین المللی دانشگاهی، رتبه دانشگاههای جهان را برای سال 2014 میلادی منتشر کرد که بر…
*در این مدت بحث درباره آمار تحقیقات علمی در ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته است. ماجرا به نظرم از آنجا شروع شد که گفته شد به لحاظ تحقیقات علمی در مقایسه با کشورهای دیگر عقب هستیم. یک نوع تکاپو آغاز شد که این عقبافتادگی جبران شود و مانند هر کار دیگر در درجه اول به نظر رسید که باید یک شاخص کمی درست کنیم تا این پیشرفت با آن سنجیده شود. توجه به ISI و دیگر شاخصهای کمی به نظرم از همینجا شروع شد. شما در مهر سال 1383 گفتوگویی با روزنامه شرق انجام دادید و اگر اشتباه نکنم از اولین کسانی بودید که به این نوع نگاه، انتقاد داشتید. اکنون بعد از پنج سال ISI مشکلات خود را دارد نشان میدهد و تا حدی هم دردسرساز شده و به نظر میرسد بسیاری از انتقادات شما درست بوده است. واقعاً مشکل اصلی ISI و سایر شاخصهای کمی سنجش علم و بهطور کلی نگاه کمی به علم در چیست؟
۱۶۰ استاد دانشگاه در نامه ای به روحانی رییس جمهوری خواستار بازنگری نسبت به فرایند تدوین و تصویب سر فصلها و عناوین رشته علوم سیاسی شدند. به گزارش «فصل اعتدال» این نامه…
هرچند دانشگاه یکی از قدیمیترین نهادهای اجتماعی ما محسوب میگردد اما امروزه در جامعه، خود را در جایگاهی جدید و نوظهور میبیند. دانشگاه با نقش جدیدی روبرو شده است که در آن زمینه، سابقه چندانی برای اتکا ندارد. همچنین برای پوشاندن چهره عریان دگرگونیها کمی دچار تکرار مکررات و تأخیر شده است. دیدگاه واپس گرایانه ای بر آن حاکم شده است که باید از آن فاصله بگیرد و نگاهی دقیقتر و البته موشکافانهتر نسبت به جهانی که در آن قرار دارد داشته باشد. لذا بر اساس این واقعیت باید به دنبال شکلدهی مجدد به ماهیت و کیفیت دانشگاه مبتنی بر مدلهای مفهومی جدید و همچنین مدلهای مدیریتی نو باشیم. مفاهیم قدیمی از قبیل رابطه دانشکده – دانشجو، پژوهش، نقش دانشکده و مدیران در ساختارهای داخلی و نسبت دانشگاه با سیاست و دیگر حوزههای اجتماعی، با آهنگ و سرعت بینظیری در حال تغییر است. این موضوع در جامعه ما مصادف با زمانی است که به نظر میرسد یک نسل بهطور کامل برای ثبتنام به سمت دانشگاه هجوم آوردهاند و این موضوع بازتعریف دانشگاه را برای ما الزامآور میگرداند.