دکتر سعید مقیمی
1- تفکر مدرن جدا از تمامی خصیصههایی که برای آن در نظر میگیرند بر این مدعا تاکید دارد که از این جسارت بهرهمند است که به نقد خود پرداخته و از این رهگذر توانسته است دستاوردهای بسیاری را در حوزه های مختلف ذهنی و عینی برجای گذارد. جمله مشهور کانت خود سرآغاز و تاکیدی بر این بالندگی است: «روشن نگری خروج آدمی ست از نابالغی به تقصیر خویشتن خود و نابالغی، ناتوانی در به کار گرفتن فهم خویشتن است، بدون هدایت دیگری. به تقصیر خویشتن است این نابالغی، وقتی که علت آن نه کمبود فهم، بلکه کمبود اراده و دلیری در به کار گرفتن آن باشد بدون هدایت دیگری. دلیر باش در به کار گرفتن فهم خویش! این است شعار روشن نگری.»[1]
2- سوژه به عنوان فاعل و مخاطب اصلی نه تنها امکان، بلکه از این تعهد و وظیفه برخوردار است که به نقد (critic) خود و دیگران (به معنای فراخ آن) بپردازد و همین جاست که دنیای نو «زاده شده» و «زاده میشود».
3- یکی از مباحث مهم دستور زبان فارسی بررسی نقش واژهها در داخل جمله است. بدیهی است نقش فاعلی و نقش اَفعال از بنیانیترین مباحث قواعد زبان و ادبیات است و همانطور که میدانیم بار معنایی جمله مانند انجام دادن یا انجام گرفتن، واقع شدن یا پذیرفتن حالت و یا نسبت دادنِ صفت، مدیون فعل جمله است. نکته حائز اهمیت این بار معنایی در «فعل»، جدا از دلالت زمانیاش (گذشته، حال و آینده)، ارتباط آن با مفهوم «فرد» (اول شخص متکلم)، دوم شخص (مخاطب)، سوم شخص (غایب) یا افراد در معانی جمع است.
4- همانگونه که در مطالب بند اول گفته شد سوژه به عنوان فاعل و مخاطب اصلی با تعریف، پذیرش و عمل به نقش نوینش به خلق دنیای جدید دست یافته، به این مفهوم که بار معنایی فعل که بدان اشاره شد در هر دلالت زمانی به شکل اخص کلمه به فرد (اول شخص مفرد) و یا افراد (اول شخص جمع) معطوف میگردد.
در واقع سمت و سوی انتقادی دنیای مدرن در گرو بار معنایی است که در صرف فعل، فارغ از دلالت زمانیاش میبایست به آن پرداخت. این بدان معناست که ما به شدت به این نیاز داریم (شاید همانند مشق شب کودکانه مان که مشمول جریمه سنگین نیز شده است) صرف فعلهایی که خود و جامعه را میسازد، نقد میکند، تغییر میدهد و… (در تمامی وجوه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی) را در اول شخص (مفرد و جمع) محدود کنیم و از عادت رایج فردی و اجتماعی موجود در عرصه عمومی و حکومتی فاصله بگیریم که اول شخص مفرد و جمع را فراموش کردهاند و یا به تعارف برگزار میکنند. بگذارید با چند مثال بحث را به پایان برسانم شاید گویاتر باشد؛
سیاستمداران ما مسئولیت پذیر نیستند:
من مسئولیت پذیر نیستم ← ما مسئولیت پذیر نیستیم.
سرانه مطالعه در کشور ۴ دقیقه در شبانه روز است:
من کتاب نمیخوانم ← ما کتاب نمیخوانیم.
انداختن زباله در سطح شهر یعنی آلودگی محیط زیست:
من محیط زیست را آلوده میکنم ← ما محیط زیست را آلوده میکنیم.
- [1]- کانت و دیگران- روشن نگری چیست- سیروس آریان پور، (تهران؛ آگاه، 1376)