به بهانه آغاز سال تحصیلی دانشگاهها
دکتر احمد بنی جمالی
وقتی نازیها در آلمان بر سر کار آمدند پیش از هر چیز به سراغ دانشگاه رفتن!! نهادی که استقلالی چند صدساله داشت و دستکم از زمان کانت تجسم خصلت بیمرز و جهانوطنی دانش و حقیقت بود!! بهسرعت اساتید ناهمخوان و مستقل اخراج و برداشت جدیدی از دانش که در خدمت توسعهطلبی رایش بود بر پیشانی آکادمی نشست.
کارل یاسپرس از جمله دانشگاهیانی بود که در مقابل این فروپاشی مفهومی و کارکردی نهاد دانشگاه ایستاد، فیلسوف و روانپزشک آلمانی که مجموعه ملاحظات خود دراینباره را در کتابی بنام ایده دانشگاه منتشر کرد.
تلقی آکادمی بهعنوان نهادی در خدمت حقیقتجویی فارغ از مرزبندیهای جغرافیایی و ایدئولوژیک از محورهای اصلی این کتاب بود.
کارل یاسپرس ایدهٔ دانشگاه را در پایان دیکتاتوری هیتلر و بعد از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم نوشت، پس از آنکه بدترین فجایع از بیرون و درون بر سر دانشگاههای آلمان آوار شد. باید این کتاب را صدای انسانی بدانیم که سالها سرکوب و رنج، توانست باور خود را به ارزش جاودان و اساساٌ مهارناپذیر حقیقت بیان کند، و ما باید آن را تلنگری بدانیم برای داشتن نگاهی انتقادی به وضعیت خودمان.
یاسپرس به دولتها توصیه میکرد از این تصور باطل که استادان، کارمندان و کارپردازان دستگاه تبلیغات آنها هستند دست کشیده و استقلالی مشابه نهاد قضاوت برای آن در نظر بگیرند.
درعینحال به دانشگاهیان نیز هشدار میداد که از تبدیلشدن به ابزار سازمانهای سیاسی پرهیز و نقد مستقل قدرت را در دستور کار خود قرار دهند!!
یاسپرس منتقد محافظهکاری اساتید بود؛ چه در مقابل خواست نظامهای مستقر و چه در برابر میانمایگی تودهها!!! به آنها هشدار میداد که مبادا رابطه استاد _ دانشجو را به مونولوگ و مرید و مرادی تقلیل دهند، چرا که آموزگاران معرفت، مسئولیتی جز بخشیدن جرات پرسشگری و بازاندیشی در مشهورات فکری و معرفتی عامه ندارند!!
بر این اساس یاسپرس تنها نهادی با این کارکردها را شایسته عنوان دانشگاه میدانست. با این مقدمه اکنون بهتر میشود نهادهای اداری قراضه، ترسو و بیخاصیتی که صرفاً در اثر یک سوءتفاهم نام دانشگاه بر خود گذاشتهاند را به محک نقد و بررسی گذاشت.
- نام کتاب: ایده دانشگاه
- نویسنده: کارل یاسپرس
- مترجم:مهدی پارسا
- انتشارات ققنوس – چاپ سوم 1398