عضو شوید !

برای اطلاع از مطالب منتشره به ما بپیندیدو

رخداد

دسته: دیدگاه دیگر

دیدگاه دیگر

از چهارشنبه سوری تا سیزده بدر 

 سعید مقیمی

 

1-     وقتی مترصد نوشتن یک مطلب درباره مراسمی چون چهارشنبه سوری بودم، فکر کردم که «عنوان» این نوشتار را با واژه‌هایی چون: «به بهانه فرا رسیدن…» چنین روزی آغاز کنم. اما در همین حین نکته‌ای به ذهنم خطور کرد که چرا ما برای فهم، گفتگو و شکل دهی حوزه زندگی «انسان ایرانی» می‌بایست منتظر و یا به دنبال «بهانه‌ای» باشیم. آیا این خود موید سطحی نگری و یا جدی نبودن ما نسبت به پرداختن به ضرورت‌های زندگی انسان ایرانی نیست؟ آیا بیان مناسبتی مسائل و پرداختن به اتفاقات نمادین، به منزله تقلیل و یا نادیده گرفتن اهمیت طرح و نقد ضرورت‌های «زندگی» تلقی نمی‌شود؟ آیا این معضل ما را از فهم زندگی در عصر جدید باز نمی‌دارد؟ (معضلی که متأسفانه در فکر و عمل سطوح مختلف افراد این جامعه رسوخ کرده است)؛ و آیا …

 

بیشتر بخوانید
دیدگاه دیگر

نوشتاری از: چرند پرند 

نوشتاری از: چرند پرند[1]

به بهانه سالگرد در گذشت ادیب و پژوهشگر آزادیخواه زنده یاد علی اکبر دهخدا (7 اسفند 1334)

 

های های های! من خودم می‌دانم که الان همه مشترکین دخو چشم انتظارند ببینند دخو بر حسب وعده نمره پیش با باقیماندهء عملهء خلوت چطور رفتار خواهد کرد. یقینا حالا همه گوش به زنگند بفهمند دخو چه جور از خجالت جانشین‌های ببری خان بیرون می‌آید.

البته باید هم چشم انتظار باشند، باید هم گوش به زنگ باشند. چرا نباشد؟ دیگر از دخو دیوانه تر کجا گیرشان می‌افتد؟ از دخو بی شعورتر از کجا پیدا می‌کنند که با «ماشاء ا…» و «بارک ا…» و «آفرین»، باد به آستینش بکنند، هندوانه زیر بغلش بدهند و مثل خروس جنگی بیندازندش به جان بنده های مظلوم بی گناه خدا و وقتی هم که خدای نکرده، زبانم لال، هفت قرآن در میان، گوش شیطان کر، الهی که دیگر همچو روزها را خدا نیارد، دخو زیر دگنک[2] آقایان افتاد، بروند دور بایستند و به حماقت دخو بخندند.

بیشتر بخوانید
دیدگاه دیگر

از منظر دیگر: نگاه به واقعیت تاریخی فیلم آرگو 

از منظر دیگر: نگاه به واقعیت تاریخی فیلم آرگو

سعید مقیمی

 

به شکل غیر مترقبه ای (حداقل به نظر من) فیلم نه چندان جالب آرگو Argo به کارگردانی بن افلک از اقبال خوبی هم در هفتادمین دوره جوایز سالانه گلدن گلوب (دو جایزه بهترین فیلم درام و بهترین کارگردانی) و هم تا اینجا در نامزدی اسگار برخوردار بوده است. دلیل چندانی نه به شکل بصری و نه به شکل محتوایی برای این اقبال نیافته‌ام. یکی از دوستان قول بررسی و نقد آن را داده که منتظر می‌مانیم. اما شاید به عنوان مقدمه اشاراتی به ساختگی بودن و غیر واقعی بودن تاریخی برخی از حوادث فیلم که در واقع در بسیاری از نقدهای موافق به آن‌ها استناد می‌شود خالی از لطف نباشد. «فقدان واقعیت» و در عین حال «جذبه بسیار و لذت حاصل از آن»، از همان چالش‌ها و نقاط کور «شناخت» و «کنش» انسانی است که در هر مرز و بومی او را به گونه ای شیفته می‌کند که در مرز بین «واقعیت» «تخیل» و حتی «دروغ» با هزاران توجیه، واقعیت و گاه حقیقت را خواسته و ناخواسته به فراموشی می‌سپارد؛ و شاید بتوان گفت در گونه و روایت‌های هنری «درام» از پتانسیل بیشتری در این زمینه برخوردار است. «درام» به جهت ویژگی احساسی‌اش از بار معنایی‌ای برخوردار می‌شود که به آن اجازه می‌دهد از مرز واقعیت به راحتی بگذرد و این یکی از رموز موفقیت روایت و داستان‌هایی است که می‌تواند حتی در پهنه تاریخی به گونه‌ای جاودانه شوند.

بیشتر بخوانید
دیدگاه دیگر

«نورهای خاموش» 

«نورهای خاموش»

الهه نصیری

تورق تقویمی که در آن سالروز تولد و سالمرگ بزرگان علم و ادب ایران و جهان را یادآور می‌شد بسیار شرمسارم کرد. هر صفحه، نام و یا نام‌های پر آوازه ای را در خود داشت که گویی در انتظار ملاقاتی غیر منتظره‌اند تا از پس این سال‌ها همچون کودکان تازه به حرف افتاده، از سر شوق بازگو کنند آنچه را که بدان شهرت یافته‌اند و سال‌ها غیر متعارفانه برای آن زیسته‌اند. اما دریغا که با هر تورق من، این شور خاموش می‌شد و صفحات از پی هم و متعاقب آن فضلا و دانشمندان پی در پی می‌آمدند و می‌رفتند بی آنکه مجال آن بیابند که سخن بگویند. گوشه چشمی هم کفایت می‌کرد ولی چه بی‌رحمانه به نام‌ها بسنده می‌کردم.

دریافتم که این تقویم چه اندازه به واقعیت نزدیک است. بی توجهی به آثار و شأن نخبگان به بیان تلخ علی رضاقلی در کتاب «جامعه شناسی نخبه کشی» از آن نوع «پدیده های اجتماعی است که به صورت نهاد درآمده‌اند، پدیده‌هایی که مجرد نیستند بلکه ناشی از روابطی هستند که ملت بازیگر آنند.»  

بیشتر بخوانید
دیدگاه دیگر

تفکر انتقادی و مشکل صرف فعل فارسی در ایران 

تفکر انتقادی و مشکل صرف فعل فارسی در ایران

سعید مقیمی

 

1-   تفکر مدرن جدا از تمامی خصیصه‌هایی که برای آن در نظر می‌گیرند بر این مدعا تاکید دارد که از این جسارت بهره‌مند است که به نقد خود پرداخته و از این رهگذر توانسته است دستاوردهای بسیاری را در حوزه های مختلف ذهنی و عینی برجای گذارد. جمله مشهور کانت خود سرآغاز و تاکیدی بر این بالندگی است: «روشن نگری خروج آدمی ست از نابالغی به تقصیر خویشتن خود و نابالغی، ناتوانی در به کار گرفتن فهم خویشتن است، بدون هدایت دیگری. به تقصیر خویشتن است این نابالغی، وقتی که علت آن نه کمبود فهم، بلکه کمبود اراده و دلیری در به کار گرفتن آن باشد بدون هدایت دیگری. دلیر باش در به کار گرفتن فهم خویش! این است شعار روشن نگری.»[1] 

 

بیشتر بخوانید
دیدگاه دیگر

آل احمد و میراث او برای آینده اصلاحات در ایران 

دکتر احمد بنی جمالی

 

ظاهرا دلایل زیادی برای دوست نداشتن آل احمد می‌شود فهرست کرد. میل ذاتی او به صدور احکام کلی و غیر تاریخی نظیر قضاوت‌های ساده‌انگارانه‌اش در مورد مشروطه، نقد غیر منصفانه و چکشی روشنفکران و سنت روشنفکری ایرانی، کلی گویی در مورد غرب و نقد سراسری آن با اقتباس از روشنفکران غربی نظیر یونگر و یونسکو و تبدیل کردن نقد غرب و غرب‌زدگی به گفتمان مسلط دهه‌ی چهل تا کسانی چون داریوش شایگان و احسان نراقی شیفته‌وار به ستایش «آسیا در برابر غرب» و «آنچه خود داشت» بنشیند.

این ادعانامه‌ای است که چند دهه‌ای است از سوی طیفی از فعالین سیاسی و روشنفکران علیه آل احمد صادر شده و می‌شود. ادعانامه‌ای که علیرغم داشتن بهره‌هایی از حقیقت چندان تاریخی نیست و به زمینه و زمانه‌ای که آرا و ادبیات آل احمد را به گفتار مسلط آن روزها بدل کرد توجهی نمی‌کند.

بیشتر بخوانید