رسول جعفریان
حجت الاسلام رسول جعفریان با مرتبط دانستن افول تمدن اسلامی با عدم درک صحیح از علم در این تمدن گفت: ما مدام با آمار دادن درباره کتب قدیمی علمی مان از خودمان تمجید میکنیم، در حالی که بیشتر آنها چرندیاتند!
نشست دیگری از سلسله نشستهای الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت عصر روز یکشنبه 8 بهمن با سخنرانی حجت الاسلام رسول جعفریان در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد.
جعفریان در ابتدا گفت: در این سخنرانی کتابی را مبنا قرار میدهم با عنوان «عجایب المخلوقات» که نسبتا اثر مهمی در تمدن و علم اسلامی محسوب میشود و به لحاظ زبان فارسی نیز اهمیت دارد اما پیش از سخن درباره این کتاب باید مقدماتی را درباره تاریخ علم در تمدن اسلامی بیان کنم. ما در بحث تاریخ علم مدام در پی تمجید از خود هستیم.
وی افزود: مباحث مربوط به انحطاط تمدن اسلامی در دو دسته جای میگیرند که یک دسته از آن معطوف به مبحث ضعف در حوزه فرهنگ و تولید علم است و دسته دیگر معطوف به عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. درباره مباحث دسته نخست مطالب فراوانی مانند جنگهای داخلی، نظامهای سیاسی متشتت یا ملوکالطوایفی بیان شده است. حال باید دید تمدن اسلامی به دلیل ضعف حکومتها دچار انحطاط یا پیشرفت شده یا به دلیل عدم درک علم در مدارس چنین شده است. بحث من معطوف به ضعف شناخت علم در تمدن اسلامی است.
این مدرس تاریخ اسلام به ضعف رشته تاریخ علم در تمدن اسلامی اشاره کرد و گفت: رشته تاریخ علم پس از قرون چهارم و پنجم و توجهات کم و بیش فارابی و ابن سینا به آن، به طور جدی مورد توجه قرار نگرفت و تنها عده ای آن را به صورت تکراری و بی خاصیت مورد توجه قرار دادند. اکنون نیز به رشته های تاریخ علم و تاریخ فلسفه به طور جدی توجه نمیشود. نخستین کسی که فلسفه و تاریخ علم را مطرح کرد سیدحسین نصر بود و به همین دلیل شاید این رشته به نوعی رنگ و بوی سیاسی نیز به خود گرفته باشد.
وی با انتقاد از خود تعریفی در بحث تاریخ علم گفت: وقتی ما درباره تاریخ علم سخن میگوییم قصدمان آسیب شناسی نیست بلکه بیشتر در پی تعریف و تمجید از خودمان هستیم. همواره آمارهایی را از کتابهای آن دوران میدهیم و بیان میکنیم که مثلا ما در حوزه پزشکی چند هزار نسخه کتاب داشتیم، در حالی که بیش از نود درصد این کتابها جز مشتی خرافات و مزخرفات نیستند. بسیاری از کتابهای علمی ما چرندیات هستند.
وی ادامه داد: علم نجوم ما نیز همین گونه است. بیشتر کتابهایی که در تمدن اسلامی درباره نجوم نوشته شدهاند، موضوعات غیر علمی مانند احکام نجوم، تنجیم، پیشگویی و حرفهای بی اساس را شامل میشوند. حال ما به دنبال چاپهای احتمالی این کتابها در اروپای قدیم نیز میگردیم تا بگوییم این آثار در اروپا نیز تدریس میشدند تا از این طریق بیشتر از خودمان تعریف کرده باشیم.
جعفریان با اشاره به اینکه ضمن توجه اندک به تاریخ علم، درباره تاریخ اقتصادی و اجتماعی با نگاه فرهنگی مطلقا کاری نکرده ایم گفت: ما همواره به افتخار میگوییم که قرآن 750 بار به مفاهیم علمی اشاره کرده است و به روایتهای مربوطه نیز اشاره میکنیم، در حالی که کار جدی را در علم انجام نمیدهیم و هنوز شروع نکرده ایم. ما تمجید از علم و علم آموزی زیاد داریم ولی این مشکل ما را حل نمیکند و پاسخ ابهامات ما را در علم نمیدهد. ما اطلاعات چندانی به علم یونانی نیفزودیم.
وی افزود: کسی با توصیه راهش را ادامه نمیدهد، بلکه تنها میتواند شروع کند، این در حالی است که ما پس از هشتصد سال تنها توانستیم از معلوماتی که یونانیها به ما دادند فراتر برویم یا اصلا نتوانستیم. اروپاییان استفاده زیادی از متون ما کردند اما حقیقت این است که ما وارث یونانیان بودیم و این میراث را با یک مقدمه و اندکی اطلاعات بیشتر به غربیها پس دادیم. اینکه ما تا چه اندازه توانستیم حصارهای علم را بشکنیم و از دایره پیشینیان خارج شویم موضوع بحث من است. مقصود این نیست که علم در تمدن اسلامی در حد صفر است اما به هر حال این بحثی است که با تامل در متون علمی قدیم ما قابل بررسی است.
رییس پیشین کتابخانه مجلس با تاکید بر اینکه وجود اندیشمندان نادر در تمدن اسلامی را نباید به منزله وجود جریانهای فکری در آن دوران بدانیم گفت: ابن هضم اندلسی سخنان قابل تاملی درباره جایگاه عقل دارد و ابن خلدون نیز بسیار از او تاثیر گرفته است، اما ابن هضم یک استثنا در دوران خود بود، زیرا آگاهی عمومی مغرب اندلس در آن دوران بسیار با تفکرات او فاصله داشت. بخش زیادی از کتب قدیمی ما مزخرفاتند.
وی افزود: ابن خلدون که به یک جریان تبدیل شد حتی یک وارث به درد بخور هم ندارد. در واقع ابن خلدون را اروپاییها فهمیدند و به مسلمانان معرفی کردند مانند ما که یونانیها را به آنان معرفی کردیم. ابوریحان نیز چهره شاخصی در علومی نظیر دین شناسی مقایسه ای بود اما راه وی را کسی ادامه نداد. مقصودم این نیست که اصلا دستاوردهای نوین در علم نداشتیم زیرا هنوز هم متون امیدوار کننده و شاخص از گذشته پیدا میشوند. اما واقعیت است که طبق همین متون ما تا قرنها حتی از حصار فلسفه ارسطویی و طب جالینوسی و بقراطی خارج نشده بودیم.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: هیئت ما همان هیئت بطلمیوسی بود، مزخرفاتی که جز خسوف و کسوف اطلاعات مهم دیگری در چنته نداشت. با وجود پیشرفتهایی که در قرون چهارم و پنجم در جغرافیا داشتیم اما واقعیت این است که اگر مجموعه علم نجوم در تمدن اسلامی، در حد تأثیرگذاری اختراع تلسکوپ نیست. مقصودم این سخنان این است که آمار دادن فایده ندارد، بلکه باید ببینیم حرکت و فکر دانشمندان نادر مانند ابوریحان تا چه اندازه در تمدن اسلامی عمومی شد و رواج یافت.
جعفریان با اشاره به ادعای برخی از افراد مبنی بر اینکه نظام دینی جایی برای تفکر باقی نمیگذارد گفت: «آرامش دوستدار» کتابی با عنوان «امتناع تفکر دینی» نوشت که البته کتابی سیاسی است. وی در این کتاب بیان میکند که در نظام دینی جایی برای تفکر نیست و صرف اینکه متدین باشیم فکری باز نخواهیم داشت. به اعتقاد وی ما متهمیم به جهت اینکه در هزار سال گذشته به دلیل تحکم آرای کلامی و فلسفی که رنگ دینی داشت، تامل جدی در نظام آفرینش نداشتیم زیرا گمان میکردیم که تفکر در نظام آفرینش ممکن است باور دینی ما را متزلزل کند. ما باید برای ادعاهای این نویسنده جواب پیدا کنیم اما به نظرم تا حالا کار جدی برای پیدا کردن این جواب انجام ندادهایم.
وی افزود: ما با تکیه بر تفکر ارسطویی، شناخت کلیات را بهترین نوع شناخت دانستیم و به استقراء توجه نکردیم. مقصودم این است که ما باید پاسخ این ابهام را بدهیم که بحث امتناع ما از تفکر به چه شکل بوده است. البته این کتاب برخوردی کاملا سیاسی داشت زیرا به هر حال افراد متدینی نیز بودند که راه را برای تفکر باز کردند.
جعفریان در بخش دیگری از سخنانش گفت: حمله غزالی به تحصیل علم، استدلال و همچنین ترویج تصوف از سوی دیگر کمتر از حمله مغول به ما ضربه نزد. فلسفه صدرایی در معرفت شناسی بر مساله وجود ذهنی تاکید میکند، اما تاکید بر این مسئله هیچ مشکلی را حل نمیکند. شاید بر من خرده بگیرند که فلسفه صدرایی را نمیشناسم اما به هر حال برخی مسایل بدیهی است. معرفت شناسی صدرایی ما را در مواجهه با دنیا و در واقع نمایی تفکر کمک نمیکند.
وی افزود: ما تا پیش از اینکه دکارت بحث معرفت شناسی خود را مطرح کند خواب بودیم، تا پیش از آن جز بحث وجود به هیچ بخشی از معرفت شناسی توجه نکرده بودیم. ما تازه حدود پنجاه سال پیش بحث گفتمانی مانند هرمنوتیک را مورد توجه قرار دادیم و اکنون بر سر فهم و نقد آن مسابقه گذاشتهایم. بیندیشیم شرقی و غربی کردن علوم به ابهامات ما پاسخ میدهند؟
جعفریان با اشاره به بومی سازی علم گفت: این بحث جای صحبت و تامل دارد. چندین سال پیش مرکزی در قم با هدف بومی سازی علوم تاسیس شد که سعی در اسلامی کردن فیزیک و شیمی داشت! یادم هست که عده ای به طنز بحث تراکتورسازی اسلامی را هم مطرح میکردند. هنوز هم این مباحث جریان دارند. باید با خود بیندیشیم که با شرقی و غربی کردن علوم ابهامات ما درباره علم حل شدند یا به ابهامات اضافه شد.
وی تاکید کرد: مردم منتظر نمیمانند تا ما علوم مخصوص خودمان را در دانشگاهها تولید کنیم، آنها اگر به علمی نیاز داشته باشند از زیر سنگ هم که شده آن را کسب میکنند. علمی که همراه با آبادانی باشد نداشتیم.
جعفریان در ادامه گفت: باید ببینیم چرا انقلاب علمی در تمدن اسلامی اتفاق نیفتاد. متون قدیمی مزخرف را در دوره های طولانی تدریس کردیم و علمی که همراه با آبادانی و عمران باشد را نداشتیم. ما در سی سال گذشته هیچ توجهی به معرفت شناسی و تاریخ علم نداشتیم و بیشتر کار ما در این حوزه ترجمه است.
وی سپس به کتاب «عجایب المخلوقات» نوشته زکریا بن محمد بن محمود کمونی قزوینی اشاره کرد و گفت: این اثر در قرن ششم که حاصل تمدن اسلامی بود نوشته شد. در آن دوران علوم طبیعی و ریاضی وجهه خود را به دست آورده بودند. این اثر در واقع دایرهالمعارفی است که در سال 560 هجری قمری نوشته شد. در این اثر یک طبقه بندی او معرفی از علوم ارایه شده است. این کتابها نگاه خاصی به مخلوقات و عالم دارند و بسیار هم مورد قبول عام هستند.
جعفریان با اشاره به فراوانی این کتابها گفت: نویسنده کتاب «عجایب المخلوقات» خرافات را هم در کتابش بیان کرده است و البته اذعان به خرافات بودن آنها دارد. حیوان شناسی، جواهرشناسی، پزشکی و نجوم بخشهای مختلف این کتابند که البته خواندن بسیاری از مطالب آن ما را به تعجب وامی دارد. کتاب دیگری با عنوان «الحیوان» در علم پزشکی در قرن هفتم نوشته شد که حتی یک کلمه از آن به وجهه علمی ندارد. همین کتابها دست مردم میچرخید و منبع معارف آنها میشد. مردم ما عقایدشان را از پای منبر میگیرند نه از مدارس.
وی ادامه داد: این اثر که ما آن را به عنوان نمونه ای از دایرهالمعارفهای آن دوران برگزیدهایم، به لحاظ روشی نیز مشکل دارد و برخی مطالب غیر علمی را با متصل کردن آنها به احادیث باور میکند. هزار سال پیش شیخ صدوق در پایان «الاعتقادات» بیان میکند که بسیاری از احادیث که مورد استناد اخباریها بودند پایه و اساس ندارند، اما ما اکنون هنوز هم بسیاری از این احادیث را جزو دین میدانیم.
جعفریان در بخش دیگری از سخنانش تاکید کرد: مشکل ما این است که فکر میکنیم بحث علم و دین را حل کردهایم. ما در علوم انسانی بسیار بسته تر عمل کردهایم و با وجود نگاه شگفتی که به این حوزه داریم هنوز مبانی جامعه را نشناختهایم. هنوز هم گمان میکنیم در شناخت جامعه باید حتما نگاه دینی داشته باشیم، در حالی که نباید عشق بیش از حد به یک امر مانند دین سبب شود که همه چیز را در قالب آن قرار دهیم. ما هنوز در بحث جوهر و عرض ماندهایم.
وی ادامه داد: ما هنوز در بحث جوهر و عرض ماندهایم و نتوانستیم یک دوچرخه بسازیم. هنوز عده ای پیدا میشوند که سعی دارند بگویند هر یک از علوم توسط پیامبران آغاز شد و برای مثال کشتی سازی با حضرت نوح و خیاطی با فلان پیامبر آغاز شد. برخی ماند نویسنده همین کتاب به دلیل اراداتشان به دین مدام سعی دارند همه چیز را به دین نسبت دهند تا از این طریق دینداری خود را ثابت کرده باشند.
- به نقل از: http://www.khabaronline.ir