دکتر رحیم خستو:*

این نوشته بر آن است چگونگی عمل خانم راستگو را از چند زاویه بررسی نماید. و بر این نظر است که این اولین در نوع خود نبوده و آخرین نیز نیست. اما نباید آن را به ورطه فراموشی سپرد. و اگر بر آنیم نظم سیاسی در ایران سامان یابد. و تحولات قابل پیش‌بینی شده و شیوه آزمون و خطا در انتخاب افراد و سیاست‌ها با استهلاک انواع سرمایه‌ها به پایان برسد. همه نیروهای سیاسی باید بر اتفاقی نظیر آن حساسیت داشته باشند.

1-   نگاه اخلاقی:

بحث در باب اخلاق هم ریشه دینی دارد وهم عرفی و دنیوی، و نسبت آن با امر سیاسی نیز در نزد بسیاری از اندیشه ورزان اهمیت ویژه‌ای دارد. برخلاف برخی از ادعاها مبنی بر اینکه در غرب امر اخلاقی از امور سیاسی متمایز است.باید یادآوری نمود این عده نگاهی تقلیل گرایانه به اندیشه‌های سیاسی غرب داشته و یک قرائت بسیار محدود از نسبت اخلاق و سیاست در غرب را به کل اندیشه در غرب تعمیم می‌دهند. اساساً جریان کلاسیک اندیشه سیاسی در غرب وظیفه سیاست را تحقق فضیلت و اخلاق می. و در دوران مدرن نیز کانت از برجسته‌ترین شارحین مدرنیته آن‌چنان بر اخلاق اسرار دارد که هرگونه نظام و مسلک بدون اخلاق و یا نظام‌های نفع گرایانه را رد می‌کند و فعلی را اخلاقی می‌انگارد که فراسوی لذت و سود باشد. رویکرد تفکیک جدایی اخلاق از سیاست حداقل در ساحت اندیشه جریان نحیفی است و بیشتر در اندیشه‌های که وجهه ایدئولوژی‌ها پراگماتیسمی در آنان برجسته است.ازجمله مارکسیسم لینینسم و یا فاشیسم تبلور می‌یابد.در ساحت امر مقدس نیز اخلاق آن‌چنان اهمیت دارد که هدف اصلی از رسالت انبیاء پیرایش و اصلاح اخلاق جوامع یاد شده است. امر اخلاقی نه تنها ذاتاً دارای ارزش و اعتبار است بلکه امروزه حتی در امر سیاسی نیز باعث ماندگاری عمر سیاسی سیاست‌مداران می‌گردد. در عصر رسانه‌های موج سومی و قرار گرفتن در اتاق شیشه‌ای تمامی کنش‌های سیاست‌مداران در دید مخاطبان قرار گرفته و هر گونه عمل غیراخلاقی چه در سطح فردی و عمومی می‌تواند پایان عمر سیاسی وی را رغم بزند. طی چند سال اخیر موارد متعددی در جهان دیده شده است لذا امر غیراخلاقی حتی اگر منافع زودگذر برخی گروه‌ها را تأمین نماید خوشحالی شایسته نیست. چرا که نفی اخلاق توسط هر گروهی،بر شاخ ایستادن و بن بریدن است. اگر برخی اصول‌گرایان خانم راستگو را مورد تفقد قرار می‌دهند آیا حاضرند وی را در گروه خود بپذیرند و یا در دوره بعد او را در لیست کاندیداهای خود قرار دهند. آن گونه که در رسانه آمده در صورت صحت،گناه خانم راستگو هم در سطح اخلاق فردی یعنی عدم وفای به عهد.عدم پای بندی به سوگند وهم در سطح اخلاق مسئولیت یعنی عدم رعایت تعهد سیاسی و پنهان کاری است. مطمئناً اصول‌گرایان در این موارد به دلیل پایبندی به اصول باید حساسیت بیشتری داشته باشند.

2-   نگاه سیاسی:

در اندیشه‌های سیاسی از ارسطو تا هانا آرنت عمل سیاسی امری ارزشمند تلقی گردیده که از عهده هر کسی خارج است و فقط کسانی در خور عنوان “انسان سیاسی” هستند که از بسیاری از دغدغه‌های روزمره فراتر رفته باشند.در اساطیر یونان، خدایان اساطیری همه چیز را به انسان می‌بخشند، مگر “جاودانگی”در این اساطیر جاودانگی فقط درخور خدایان است. یکی از جنبه‌های که انسان را جاودانه می‌نماید عرصه سیاست است. سیاست عرصه تجلی اختیار انسان برای تحقق اراده،اصالت، صداقت است.اما امروزه چه کسی می‌تواند سیاست‌مدار باشد: آیا به تعبیر ماکس وبر کسی که از قبل سیاست می‌زید و از سیاست برای پر نمودن انبان خویش استفاده می‌کند درخور سیاستمداری است. باید به تعبیر مولانا به آنان نانی داد: (نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را — آن عاشق نان باره را کنجی بخسبان ساقیا)  

سیاست‌مدار باید دارای دانش و تجربه سیاسی باشد اعمال او قابل پیش‌بینی بوده و خود از نتایج کنش و پیامد عمل خویش آگاه باشد. وگرنه حضور او در عرصه سیاسی کوتاه و برای ملک نیز خطرناک‌اند و به بیان سعدی حکیم:از نفس پرور هنروری نیاید و بی‌هنر سروری را نشاید. همان‌گونه که اشاره شد سیاست خود زیباست آنان یوسف می‌فروشند تا چه خرند؟ چنین معامله نشانگر حضور زودهنگامشان در عرصه سیاست است: هرچه زود بر آید دیر نپاید. ورود اشخاص و نیروهای سیاسی بدون شناسنامه در عرصه سیاست یادآور قصه رجل سیاسی جمال‌زاده در کتاب “یکی بود یکی نبود” است،:” می‌پرسی چه طور شد مرد سیاسی شدم و سری میان سرها در آوردم؟ خودت باید بدانی که چهار سال پیش مردی بودم حلاج و کارم حلاجی و پنبه زنی بود…روز می‌شد یک من نان سنگک و پنج سیر گوشت را هر جور بود به خانه می‌بردم اما زن ناقص‌العقلم هر شب بنای سرزنش را گذاشته و می‌گفت… همسایمان حاج علی که یک سال پیش آه نداشت با ناله سودا کند کم کم داخل آدم شده و برو بیای پیدا کرده وزنش می‌گوید که همین روزها هم وکیل مجلس می‌شود… اما تو تا لحد باید زه زه پنبه بزنی. کاش کلاهت هم یک خرده پشم داشت.

متأسفانه نخبه زدایی، عدم نیروسازی در جریان فعالیت‌های سیاسی و حزبی، کهولت سن، دل‌زدگی سیاستمداران، گسترش امور غیراخلاقی در عرصه سیاست و تنزه طلبی برخی سیاست‌مداران،زمینه‌های حضور فرصت طلبان را در این عرصه فراهم نموده است و هر دو جریان اصلاح طلب و اصول‌گرا هزینه‌های آن را پرداخت نموده‌اند. فرصت طلبان با درک و تعریفی زیرکانه و البته با نفی شخصیت وجودی خود شرایط بیرونی را اصل قرار داده و خود را با آن تطبیق داده و سطح نخبگان سیاسی را تا حد بضاعت خود تقلیل می‌دهند. آنان به مثابه لمپنیسم فاقد هویت سیاسی و اجتماعی بوده و هیچ احترامی برای هویت سیاسی خود قائل نبوده و برای کسب مقام و ثروت تمامی ارزش‌های انسانی و اخلاقی را زیر پا می‌گذارند. فرصت طلبان چون فاقد توانمندی لازم برای انسجام بخشی و نظم هستند. با کارائی، نظم و انسجام مشکل دارند ونان آنان در آشوب و شلختگی وبی نظمی است. اساساً آن‌ها مولود بی نظمی و تحولات شتاب آلود هستند.

3-   اصلاح‌طلبان:

اصلاح‌طلبان می‌بایست مسئولیت تایید و حضور افراد بدون سابقه و آزمون و معرفی آنان در لیست خود را پذیرفته و از مردم پوزش بخواهند. البته این اتفاق افتاد. اما اتفاقاتی از این دست مطمئناً تکرار خواهد شد تا زمانی که تعامل رهبران اصلاحات با نهادهای مدنی مخدوش است؛ و روابط شخصی در انتخاب افراد نقش تعیین کننده دارد چنین پدیده‌های عجیب نیست. امام علی (ع) می‌فرماید:

“در کار عاملان خود بیندیش و پس از آزمودن به کارشان بگمار و به میل خود وبی مشورت دیگران به کاری مخصوصشان مدار، که به هوای خود رفتن و به دیگران ننگریستن ستمگری بود و خیانت “

آیا اصلاح‌طلبان در معرفی خانم راستگو از نهادهای مدنی و فعالین مدنی و سیاسی زنان نظرخواهی نموده‌اند؟ عدم دقت تصمیم گیرندگان تعیین لیست تهران علاوه بر اینکه به اصلاحات لطمه زده‌اند. به صورت پنهان زمینه حمله گسترده‌ای را به زنان نیز فراهم آورده‌اند. به این دلیل که فرد مذکر دیگری نیز هماهنگ با اصلاح‌طلبان عمل نکرد ولی اسمش برجسته نشده و مورد هجوم قرار نگرفت. شاید گناه اصلی خانم راستگو “زن بودن” باشد. حضور زنان در لیست انتخابات تزئینی نیست. بلکه در نزد فعالین سیاسی و اجتماعی معنای خاصی دارد. اگر حضور زنان بدون توجه به مناسبات جنسیتی باشد. این زنان چیزی جز سایه‌های مردان خویش نیستند. پس چه بهتر که همان مردان در صحنه باشند؛ و هزینه‌های حضور افرادی چون خانم راستگو به نام زنان نوشته نشود.

4-   نگاه حزبی یا جناحی:

مشکل خانم راستگو و یا آقای دنیا مالی رای به آقای قالیباف نیست. مشکل آن‌ها عدم طرح یا دفاع مناسب برای اقناع جناح خود در رای دادن به قالیباف است. فعالیت حزبی با استبداد نسبتی ندارد. هدف‌گذاری در حزب در روندی دموکراتیک و با قدرت چانه‌زنی شکل می‌گیرد. با این فرض دیدن فیلم دوازده مرد خشمگین (سیدنی لومت) برای خانم راستگو و آقای دنیا مالی خالی از لطف نخواهد بود. فراموش نکنیم قالیباف در دوره‌های قبلی با رای اصلاح‌طلبان به شهرداری منصوب شده بود؛ و لذا انتخابات این دوره شهردار رقابت جدی و ایدئولوژیک بین اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان نبوده و بازی همه یا هیچ شکل نگرفت. چه بسیار اصلاح‌طلبانی که موافق تداوم حضور قالیباف در سمت شهرداری بودند و از سوی دیگر چه بسا اصول‌گرایانی که تمایلی به استمرار حضور قالیباف نداشتند. پس چانه‌زنی و طرح نظر نماینده و هماهنگی با خواسته‌های سایر اعضای ائتلاف ورای دهندگان کار دشواری نبود؛ و حتی اگر قادر به مجاب و اقناع نبودند. می‌توانستند پیش از رای گیری نظر خود را اعلام نمایند. در آن صورت در قالب سیاست‌مدارانی قابل احترام تجلی‌یافته و به عنوان نماد فرصت‌طلبی شناخته نمی‌شدند. و چه بسا هم پیمانان آن‌ها نیز کنش دیگری در پیش می‌گرفتند.

  • *عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد کرج