ایرانیان در آغاز فرایند مدرنیزاسیون هنوز آگاهی دقیقی از توانمندیهای اقتصادی بالفعل و بالقوهٔ خود نداشتند. بر اساس برآورد ویلم فلور در آغاز قرن بیستم و آستانهٔ انقلاب مشروطه جمعیت ایران حدود نه میلیون نفر بود که اکثریت آنان را روستاییان تشکیل میدادند. جمعیت شهری در این سالها حدود 18 درصد کل جمعیت را تشکیل میداد و سه شهر تهران، تبریز و اصفهان نیز جمعیتی با بیش از 100 هزار نفر داشتند.
تشکیل نهادهای مدرن اداری در ایران در زمرهٔ خواستههای مشروطهخواهان بود و ازاینرو از اواخر قرن گذشتهٔ خورشیدی بهتدریج شاهد شکلگیری تدریجی این نهادها بودیم. در سال 1297 خورشیدی ادارهای تحت عنوان «ادارهٔ سجل احوال» در وزارت داخله به وجود آمد در شانزدهم آذرماه 1297 نیز نخستین شناسنامهٔ ایرانی در این اداره صادر شد.
ناصرالدین شاه قاجار: شاه در قصر سلطنت آباد روی صندلی جلوس کرده و درباریان و اطرافیانش هم پایین اتاق روی زمین نشسته بودند. شاه خیلی خودمانی با آنها صحبت میکرد و ضمن…
مروری بر واکنشها به نامه جمعی از اهالی قلم در اعتراض به دانلود رایگان کتاب
شرق: آسیبشناسی وضع نشر کتاب دستکم در دهه اخیر از بحثهایی بوده که هرازچندگاهی از سوی مؤلف، مترجم، منتقد و گاه حتی ناشر، مطرح شده است. آنچه شاهد آن بودهایم، نصفشدن تیراژ کتاب است و این اتفاق اخیر نشر ما است که وجوه مختلفی هم دارد و دراینمیان نویسنده، مترجم، ناشر، مخاطب و دیگر بخشهای مرتبط با کتاب مانند پخش و کتابفروشی هم در وضعیت اخیر تیراژ کتاب بیتأثیر نبودهاند. تیراژهای هزارنسخهای کتاب که جامعه کتابخوان ما، با نارضایتی و از سر استیصال به آن خو کرده بود، به ۵۰۰ نسخه و حتی کمتر رسید.
(یادداشت رنانی و بازنشر مقاله نصرالله کسرائیان در باب کتابخوانی در ایران)
سعادتآباد جایی است که حیوانهای ناطق زندگی میکنند و بهجای سررسید، کتاب هدیه میگیرند:
این دو سه روز تماسهای زیادی داشتم از طریق ایمیل، پیامک و تلگرام. همه انتظار دارند و میگویند حالا که نامهای به آن تفصیل را در باب انتخابات برای شورای نگهبان نوشتهای وقت آن است که دریکی دو شبمانده به انتخابات نیز بهگونهای ویژه مردم را ترغیب به رأیدهی کنی. اتفاقاً بعد از نامه به شورای نگهبان متنی را هم تهیه کردم با این عنوآنکه «من رأی میدهم، به صد دلیل» و صد دلیلم را هم در آن ذکر کرده بودم. اما از انتشار آن منصرف شدم. بعد از آن نامه خیلیها برایم پیام دادند از تمجیدهای غریب تا تنفرهای بعید. اما دوستی عزیز دو خط نوشت (واقعاً دو خط) و در آن دو خطش به ضعفی اخلاقی اشاره کرد که در من هست و در نحوه نگارش نامه هم منعکس شده است، ضعفی که حالا که خودم هم نامه را میخوانم متوجه وجود آن میشوم. و چنین شد که نوشته «صد دلیل» را رها کردم.
نشست رونمایی کتاب «پارههای انسانشناسی آنارشیستی» نوشته «دیوید گربر» که با ترجمه رضا اسکندری و مهرداد امامی و مقدمه ناصر فکوهی از سوی انتشارات گهرشید منتشر شده، در کتاب فروشی هنوز برگزار شد.
ناصر فکوهی بخش نخستین سخنرانی خود را به وضیعت نشر کتاب در ایران اختصاص داده بود و گفت: وضیعت نشر در ایران یک فاجعه واقعی است و با وجود امکانات متعددی که دراختیار داریم کوشش چندانی برای بهبود این وضیعت در نشر کتاب نکردهایم و اکثر فعالیت های ما بیشتر موجب بدتر شدن وضیعت موجود شده است.
ماجرای یک سرقت علمی جدید؛ کتابسازی به سبک جناب حجتالاسلام*
«رسانه شیعه» اولین کتاب من است. کتابی که پنج سالی پژوهش و نگارشش طول کشید و بعد از ماجراهای بسیار در زمستان ۸۷ منتشر شد. این کتاب نخستین اثری بود که با رویکرد جامعهشناسانه دربارهٔ آیین عزاداری در ایران منتشر شده و نیز نخستین اثری (حداقل در زبان فارسی) که در آن سیر تاریخی پیدایش، تکوین و حیات مجالس و آیینهای عزاداری از آغاز یعنی دوران امامان شیعه تا امروز در یک خط تاریخی متصل بررسی شده است. این جایگاه اما به آسانی بهدست نیامد. پنج سال تمام خواب و خوراک من شده بود این موضوع. حریصانه به هر منبعی که گمان میکردم رد و نشانی از سیر عزاداریها دارد سرک میکشیدم. از این کتاب به آن کتاب، از این سند به آن سند. طبعاً بخش مهمی از این جستنها مدیون منابع پراکندهٔ پیشین بود.