(یادداشت رنانی و بازنشر مقاله نصرالله کسرائیان در باب کتابخوانی در ایران)
سعادتآباد جایی است که حیوانهای ناطق زندگی میکنند و بهجای سررسید، کتاب هدیه میگیرند:
این دو سه روز تماسهای زیادی داشتم از طریق ایمیل، پیامک و تلگرام. همه انتظار دارند و میگویند حالا که نامهای به آن تفصیل را در باب انتخابات برای شورای نگهبان نوشتهای وقت آن است که دریکی دو شبمانده به انتخابات نیز بهگونهای ویژه مردم را ترغیب به رأیدهی کنی. اتفاقاً بعد از نامه به شورای نگهبان متنی را هم تهیه کردم با این عنوآنکه «من رأی میدهم، به صد دلیل» و صد دلیلم را هم در آن ذکر کرده بودم. اما از انتشار آن منصرف شدم. بعد از آن نامه خیلیها برایم پیام دادند از تمجیدهای غریب تا تنفرهای بعید. اما دوستی عزیز دو خط نوشت (واقعاً دو خط) و در آن دو خطش به ضعفی اخلاقی اشاره کرد که در من هست و در نحوه نگارش نامه هم منعکس شده است، ضعفی که حالا که خودم هم نامه را میخوانم متوجه وجود آن میشوم. و چنین شد که نوشته «صد دلیل» را رها کردم.
نشست رونمایی کتاب «پارههای انسانشناسی آنارشیستی» نوشته «دیوید گربر» که با ترجمه رضا اسکندری و مهرداد امامی و مقدمه ناصر فکوهی از سوی انتشارات گهرشید منتشر شده، در کتاب فروشی هنوز برگزار شد.
ناصر فکوهی بخش نخستین سخنرانی خود را به وضیعت نشر کتاب در ایران اختصاص داده بود و گفت: وضیعت نشر در ایران یک فاجعه واقعی است و با وجود امکانات متعددی که دراختیار داریم کوشش چندانی برای بهبود این وضیعت در نشر کتاب نکردهایم و اکثر فعالیت های ما بیشتر موجب بدتر شدن وضیعت موجود شده است.
ماجرای یک سرقت علمی جدید؛ کتابسازی به سبک جناب حجتالاسلام*
«رسانه شیعه» اولین کتاب من است. کتابی که پنج سالی پژوهش و نگارشش طول کشید و بعد از ماجراهای بسیار در زمستان ۸۷ منتشر شد. این کتاب نخستین اثری بود که با رویکرد جامعهشناسانه دربارهٔ آیین عزاداری در ایران منتشر شده و نیز نخستین اثری (حداقل در زبان فارسی) که در آن سیر تاریخی پیدایش، تکوین و حیات مجالس و آیینهای عزاداری از آغاز یعنی دوران امامان شیعه تا امروز در یک خط تاریخی متصل بررسی شده است. این جایگاه اما به آسانی بهدست نیامد. پنج سال تمام خواب و خوراک من شده بود این موضوع. حریصانه به هر منبعی که گمان میکردم رد و نشانی از سیر عزاداریها دارد سرک میکشیدم. از این کتاب به آن کتاب، از این سند به آن سند. طبعاً بخش مهمی از این جستنها مدیون منابع پراکندهٔ پیشین بود.
“روشنفکر” از مفاهیم مناقشه بر انگیزی است که کمتر به تعریف جامعی از آن میتوان دست یافت، برخی تعاریفی که برای روشنفکری ارائه گردیده است. عبارتاند از: نقادی، سنت شکنی و یا نقد سنتهای موجود، اندیشه ورزی، نو اندیشی، خلق ارزشهای نوین، تبلیغ دانایی، تشخیص دهنده مصائب و دردهای اجتماعی، سیاسی، …
برخی روشنفکری را محصول اندیشههای روشنگری میدانند و مؤلفههای چون جسارت دانستن، استفاده از عقل در قلمرو عمومی،. برای آن لحاظ مینمایند. در این تعریف روشنفکر چون” عاملی” در تولید دانش دخالت آگاهانه داشته و در پی تغییر و ساختن دائمی جهان بر میآید.
چه آسیبهای درونی متوجه راه سوم است؟ راهی نانوشته و پرمخاطره با یشترین تولیدات فرهنگی و تأثیرات اجتماعی در تاریخ معاصر ایران. راهی که تاکنون قادر بوده هرچند یکبار موج دموکراسی خواهی را رقم بزند و ناخودآگاهی تاریخی را به انباشتی از خودآگاهی و تجربه برای گروههای مختلف اجتماعی تبدیل کند. آسیبشناسی این مخاطرات در حوزه اندیشهورزی و راه و روش انسجامبخشی حائز اهمیت است.
در میزگرد حاضر دکتر نوذری راه سوم را داینامیک و فعال میداند و معتقد است اگر راه مذکور فراست خود انتقادی را همچون نسلهای مختلف فرانکفورتیها برجان بخرد، و از راه به روش شناخت ویژهای نزول نکند، دچار خطر ایدئولوژی زدگی نخواهد شد.
از گذشته استادان تا آینده دانشجویان با تمرکز بر مورد محمود خاتمی
۱ – سایت دیلینوس (daily nous) پنجم نوامبر مقالهای تحت عنوان «نمونهای از انتحال گسترده (یادداشت میهمان)» منتشر کرد که به ماهیت معرفتی و امانتداری در آثار انگلیسی دکتر محمود خاتمی، استاد تمام فلسفه دانشگاه تهران، پرداخته است. مقاله بخشهایی از رساله دکترای محمود خاتمی در دانشگاه دارام انگلستان را نقل میکند که در سال ۱۹۹۶ از آن دفاع شده. این مقاله مدعی است بخشهایی که در رساله ایشان ذکرشده، کلمه به کلمه از کتابی نقلشده که در ۱۹۷۴ منتشر شده است. این در حالی است که در فهرست منابع رساله ایشان هیچ اشارهای به این کتاب نشده. جالب آنکه سامی هاوی (Sami Hawi) کتاب «طبیعتگرایی اسلامی و عرفان 1» را در سال ۱۹۷۴ درباره ابنطفیل نوشته بود و رساله محمود خاتمی درباره ملاصدرا بوده و در این رساله نام صدرا جایگزین نام «ابنطفیل» شده است. این مقاله همچنین مدعی است بخشهای دیگر رساله او نیز از کتابهای دیگری برداشته شده.